زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

زنان موفق

از جلوی سازمان انتقال خون بندرلنگه که رد شدم یادم اومد که مدتی است با خودم قرار گذاشتم سهمی داشته باشم در تامین خون همنوعانم.با خودم فکر کردم دیدم هیچ بهونه ای برای جا خالی دادن به این یادآوری ندارم ! خانوم نظربین با همون چهره بشاش و لبخند همیشگیش به استقبالم اومد.ضمن احوالپرسی و ردوبدل اخبار بهشون گفتم که برای اهداء خون اومدم ..... اقتدار و درعین حال انعطاف رفتار ایشون در برخورد با کارمنداش مدیریتش رو قوت میداد.خصوصا که فهمیدم فعالیت ایشون و همکاراش محدود به همین مکان نبوده و تیم های سیار تا کوشکنار،لمزان و آخرین و دورترین نقاط خمیر،بستک و پارسیان اعزام میشن. باهم قرار یه مصاحبه گذاشتیم،یه مصاحبه به شرط صمیمیت و نوعدستی........

فرشته نظربین متولد کازرون شیراز(بخاطر شغل پدرشون)دوران ابتدائی -راهنمایی رو در کازرون و دبیرستان در شیراز به پایان رسوندن.مادر شون اوزی هستن(آخش ذهن کنجکاوم در مورد لهجه شیرین لنگه ای-اوزی-فارسی!ایشون آروم گرفت!) تحصیلات عالیه رو در مقطع کارشناسی رشته میکروبیولوژی دانشگاه جهرم گذروندن.در کنار شوهری مهربان و دو فرزند دوست داشتنی شون زندگی خوشی دارن.

دخت کنگ:برامون بگین که قسمت چطوری دست تون رو گرفت و با پرسنل شاغل در سازمان انتقال خون لنگه همکار کرد.... خانم نظربین:بعد از ازدواج یعنی سال ۷۵ من ساکن بندرلنگه شدم و بخاطر رشته ای که خونده بودم سال ۷۶ درخواست کار به بیمارستان لنگه دادم و از اون زمان تا سال ۸۱ بعنوان کارشناس آزمایشگاه افتخار همکاری با مجموعه خوب انتقال خون ایران رو داشتم.

دخت کنگ:پس معلوم میشه تا سال ۸۱ پست شما ریاست نبوده،کاش از حس وحال اونموقعی میگفتین که به شما پیشنهاد مدیریت اینجا شد و از اون ترس و دودلی و ..... خانم نظربین:اتفاقا موقعی که مدیر کل این پیشنهاد رو به من کردن،توقع همین حس و حال رو از من داشت ولی من از مسولیت مدیریت نمی ترسیدم چون از تخصص و تبحر خودم اطلاع داشتم و طی این سالها این به خودم و مسولین ثابت کرده بودم،ترس من فقط از عدم پذیرش محیطی که توی اون بسر می بردم بود،اینکه آیا مسولین همطراز و مافوق خودم و مردم منو بخاطر زن بودنم بعنوان رئیس بپذیرن یا خیر.که بحمدلله با همون خودباوری که داشتم تونستم نشون بدم که جنسیت،ضعف یا قدرتی برای احراز پست ریاست محسوب نمیشه.

دخت کنگ:ساختمون-شکل ظاهری و محیط اینجا واقعا روحیه آدم رو شادمیکنه که به جرات می تونم بگم بخاطر نوساز بودنش نیست چون ما ارگانای دیگه ای داریم که ظرف سالهای اخیر احداث شدن ولی وقتی وارد اونجا میشی احساس افسردگی میکنی.اینجا کی افتتاح شده؟...... خانم نظربین:اتفاقا این ساختمون یه جورایی واسه من عزیزه.شاهد ذره ذره شکل گیریش بودم،فرماندار وقت(جناب اکرمی) همیشه منو بخاطر اینکه علیرغم هوای بسیار گرم برای نظارت-پی گیری انشعاب آب و برق و سروکار داشتن با پیمانکار،کارگرا، .... به بهانه زن بودنم محدودیتی قائل نبودم،تشویق میکرد تا جائیکه تشویق نامه ای تنظیم نمودن و سال 82 روز افتتاح ساختمون،با حضور مسولان رده بالای تهران به من اهداء کردن و کار ایشون مقدمه ای بود برای ارسال سایر تشویق نامه ها از تهران.

دخت کنگ:از مسولین گفتین،از حمایت هاشون راضی هستین،هم از لحاظ معنوی و هم مادی ؟ ..... خانوم نظربین:جناب آقای دکتر اسدی مدیر کل سازمان انتقال خون یکی از مسولین دلسوز استانی هستن که در هیچ مرحله ای از فعالیت،حمایت و همکاریشون رو دریغ نکردن وهمچنین جناب پرنیان فرماندار شهرستان.باید بگم امسال اعتبار خیلی خوبی برای پایگاه انتقال خون تصویب شد،که بخش اعظم اون برای خرید اتوبوس یا مینی بوس مجهز به تجهیزات مورد نیاز یک پایگاه ،که بصورت سیار به نقاط داخلی و حتی خارجی شهرستان می توان رفت واقدام به خونگیری نمود.

نقش اساسی و غیرقابل انکار امام جمعه محترم شهرستان(حاج آقا رکنی) و ائمه جماعت اهل سنت(آقایان امینی وبهجت) در ارشاد و راهنمایی مردم،جهت تامین خون سالم،همیشه پشتوانه ودلگرمی خوبی برای ما بوده و نظیر این حمایت های مقامات مذهبی رو در سایر شهرها،روستاها وبخش های شهرستان های مجاور شاهد هستیم.مقامات و فرماندهان نظامی و انتظامی شهرستان نیز با مشارکت و یکدلی خودشون عرصه رو بر ما هموار کردن و همچنین سایر مسولین شهرستان.



دخت کنگ:حالا بریم سراغ رسالت اصلی شما که در واقع نقش حیاتی برای بیماران و نیازمندان به خون داره.وضعیت اهداء خون در شهرستان چطوره؟مشارکت مردان وزنان و .... خانم نظربین:اگه واقعیت امر رو بخواین ما توقع مشارکت بیشتری از مردم داریم.باید فرهنگ اهداء خون ارتقاء پیدا کنه.اشاره به این آمار که ما در ماه به 500 واحد خون نیاز داریم،در صورتیکه موفق به دریافت تنها 250 واحدمیشیم خودش موید این موضوعه.بیماران چهاربیمارستان از بندرلنگه گرفته تا خمیر،بستک و حتی پارسیان چشم انتظار خون و فرآورده های خونی هستند که البته 200 نفرازبیماران خاص تالاسمی،6نفرهموفیلی و 40 نفر دیالیزی بصورت ثابت مخاطبین ما هستند.مردم در قداست اهداء خون شکی ندارند شاید تبلیغات وسیع تر و اساسی تر،مشوق خوبی برای مردم خوش نیت ما باشه.همونطور که در زلزله بم همون روز اول 80 نفر به پایگاه مراجعه کردن، 6 دی 420 نفر و هفتم دیماه 195 واحد که البته تا ساعت یک ظهر.چون ما دیگه قادر به ارائه سرویس نبودبم.هرچند با همکاری بیمارستان و تامین اجتماعی تعداد نیروها و تخت ها وامکانات رو افزایش داده بودیم.


دخت کنگ:یادم میاد مصرانه دنبال فعال نمودن پایگاه خون کنگ بودین و یه مدتی کانکسی به این امر اختصاص پیدا کرد ولی متاسفانه الان فعال نیست دلیلش چی می تونه باشه؟عدم استقبال مردم کنگ یا ..... ؟ خانم نظربین :عدم استقبال مردم از این مکان یه مساله بود که البته قابل توجیه هستش.درمدت 8 ماه فعالیت،تنها 40 نفر به اونجا مراجعه کردن.همونطور که خودتون میدونین ما مصوبه دوره دوم شورای شهر رو داریم که اختصاص یک زمین 100 متری به پایگاه مورد اشاره است ولی متاسفانه تابحال زمین مناسبی برای این امر یافت نشده چون اون سوئیتی که ما تصمیم به ساختش داریم باید توی یه مسیر پر رفت و امد واقع بشه.اون کانتینتر18*13 شرایط مناسبی برای خون گیری نداشت.فضای کم،نبود امکانات از جمله سرویس بهداشتی و لوله کشی آب،نداشتن گنجایش کافی برای حضور بیش از 2 نفر مراجعه کننده و ... به همین دلیل مردم کنگ بخاطر اطمینان بیشتر به پایگاه لنگه،ترجیح میدادن به اینجا مراجعه کنن تا....



دخت کنگ :پس مراودات خوبی با مردم کنگ دارین،کاش یه کم بیشتر توضیح میدادین..... خانم نظربین:از بین اهداء کننده های مستمر ما تعدای از اونا کنگی هستن که جاداره همینجا از شون تشکر کنم.قصد دارم تعدادی از اونا رو اسم ببرم،ضمن اینکه از اون تعدادی که از قلم میفتن عذر میخوام.خونواده های محترم(شروج) و (مهندس بحری) –آقایان:جواد تریده،محمدپورپاک،محمدنور رحیم پور،فاروق قاسمی،سعید حافظی،محمد رنجبری،عبدالکریم و احمد زارع،مسعودزارعی،مرتضی سقائی،محمدنور فرجام پور،امیرعلیزاده،محمد بحری،فاروق وصالح نیک پی،حبیب یزدان پناه،محمد یوسفی،صالح میارکی،محمدصدیق سیفی،محمدکاظم کلوانی،منصوربحری،احمد زارعی و خانم فاطمه حسن زاده کنگیان بزرگواری هستن که بصورت مرتب سالیانه 3 یا 4 بار به اهداء خون مبادرت می ورزن.علاوه بر حمایت معنوی ما از حمایت مادی خیرین کنگ از جمله برادران یحیی و حسین بحری(اهداء یک دستگاه موتور سیکلت،وجه نقد و سایرهدایا) و آقای فاروق قاسمی(تامین مصالح ساختمانی و اختصاص ماشین های سنگین درمواقع ضروری) برخوردا بوده ایم.راستی هیات کوهنوردی شهرستان که اکثرشون کنگی هستن یه حرکت قشنگی انجام میدن که هر سال 24 اردیبهشت تصمیم میگرن 20واندی نفرشون به اینجا بیان و در امر مقدس اهداء خون سهیم بشن.البته نظیر این حرکت هیات کاراته شهرستان هم داره که از همه این بزرگوارا نهایت سپاس رو دارم .

دخت کنگ:من واقعا از شما متشکرم که وقت خودتون رو در اختیار من،وبلاگ دخت کنگ و بازدید کننده هاش گذاشتین.واما حرف آخر..... خانم نظربین:من هم متقابلا عرض تشکر دارم و خوشحال میشم اگه از نظرات و پیشنهادات بازدید کنندگان درمورد سازمان انتقال خون بصورت عموم و پایگاه لنگه به صورت خاص با خبر بشم.

نظرات 59 + ارسال نظر
م.مبارک سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:27 ق.ظ http://www.sayyadaneshenace.coo.ir

سلام
معرفی خیلی خوبی بود خسته نباشید

سلام.... سلامت باشین.

بندرلنگه دات کام سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:16 ق.ظ http://www.bandarelengeh.com

بعد از یه سکوت جانانه با قدرت اومدید.
بهتون تبریک میگم.

عــــــــــــــــــــــــــــــــــالی بود.

زنده باشین برادرم.... میشه گفت تمدید اعصاب بود تا سکوت !

فرحانه سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام
من هم از خانم نظربین تشکر می کنم .و برایش ارزوی موفقیت دارم.

سلام فرحانه جان...... من هم برای شما آرزوی سلامتی دارم.خیلی خوش اومدین....

رامی چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:46 ب.ظ http://www.dehtal-city.blogsky.com

سلام خواهر عزیز
مصاحبه گرم و بسیار جذابی بود.
خسته نباشید عرض میکنم خدمت شما و همچنین خانم نظربین.
موفق باشین.

سلام برادرم... دلتان گرم و پرامید....زنده باشین.

پاپا چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:30 ب.ظ http://www.poom.blogfa.com

خیلی عالی بود اصلا فکر نمی کردم مسئولش یه خانم باشه خانم قاسمی باز از زنان موفق بگین...از مردان موفق همزبونی خودمون....
منتظرم...
بدرووود...

سلام پاپا
منم کنجکاو شدم بدونم شما هرمزگانی هستین ؟! اگر عمری باشد و فرصتی حتما ....

ِغریبه چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:03 ب.ظ

با سلام خدمت خواهر عزیزم
انتخاب مطلبت عالیه البته توقع همینه چون خواهر ما هستی.
من اعتقادم بر اینه که انسان دو جور کمک می تواند به هم نوع خود انجام دهد ۱ کمک مادی و۲معنوی
به نظر من اهدا خون یک کمک معنوی است چون انسان از جان خودش مایه میزاره برای همنوع .
به امید روزی که دیگر احساس کمبود خون در منطقه نداشته باشیم . واز پرسنل زحمتکش انتقال خون کمال تشکر وقدردانی را دارم وای کاش خواهر ما اسم کارمندای زحمتکش آنجا به خصوص خانم وجدانی را می نوشتند . با تشکر غریبه

سلام برادر خوبم..... راست میگین مچ بودن پرسنل پویای اونجا با ایده ها و اهداف این بانوی زحمتکش رو نباید از نظر دور داشت.که البته این قصور رو به حساب بی تدبیری من بذارین....

حباب پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 06:47 ق.ظ http://www.hobaab.mihanblog.com

کارشون قابل تحسینه !
موفق باشند (گل)

انشاء الله.... وهمچنین شما برادر خوب...

مهدی صابری پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:51 ق.ظ http://lengehkarate.blogfa.com

سلام خانم قاسمی

من از نزدیک شاهد تلاشها و پیگیریهای مجدانه خانم نظربین هستم .

ایشان از مدیران توانمند شهرستان بندرلنگه هستند و کارشان را گذشته از مسئولیتی که دولت بر دوششان گذاشته با خلوص نیت انجام میدهند و به جرات میتوان گفت عاشق خدمت به بیماران و نیازمندان به خون هستند همچون مادری دلسوز ...

اگر وضیعت انتقال خون شهرستان بصورت ایده ال در آمده همه را بایدمرهون و مدیون این بانوی توانمند دانست...

انشالله خداوند همیشه حامی و پشتیبانش باشد...

خانم قاسمی مصاحبه فوق العاده ای بود از شما هم ممنونم...

سلام..... واقعا شغل شما ایجاب میکنه که قوت ها و ضعف ها رو بهتر ببینین و چقدر سخته وقتی کمبودها و کم کاریا رو می بینین و .... زنده باشین برادرم.

sara جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:02 ب.ظ

salam .man kheili az veblag shoma khosham oomadeh man az inkeh shoma ham tarafdar hoghogh sarsakht zanan hastid khoshhalam nazar an dar mored kart aroosi ine ke marda nemikhan kasi esm zaneshono befahme hala chera man ham nemidonam .baraie shoma arezooie movafaghiyat daram bye
------------------------------------------------------------------------
سلام سارا جان.... از آشنایی با شماخوشحالم .... میگم همون دلیلش که ما نمیدونیم مهمه !!

پیام بزرگمهر جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:51 ب.ظ http://www.payam-bozorgmehr.blogsky.com

سلام و خسته نباشید..گفتگوی جالبی بود..خیلی زنان نیز هستند که شاید پست دولتیشان کمتر باشد ولی تاثیرشان بر جامعه به کرات بیش از مقامشان است.بنده اعتقاد دارم باید بسیاری از مقامات بزرگ و سرنوشت ساز کشوری را اجبارا به زنان محول کرد.مثلا اگر روزی پای من به سازمان ملل باز شود(شوخی) آنجا حتما پیشنهاد میکنم وزرای جنگ کشورها را از بین زنان کشورشان انتخاب نمایند.زیرا خلقت زنان ایجاد کرده که صبر و تحمل بیشتری در مقابل نا ملایمات داشته باشند و امور را به دور از جنجال حل کنند..در این صورت است که شاهد دنیایی آرامتر خواهیم بود....موید باشید

سلام کاکا پیام
و زنانی هستن که قدرت و جسارت پای نهادن در وادی مسولیت و ریاست رو ندارن.با وجود تخصص و تجربه،ترجیح میدن پشت صحنه باقی بمونن.در صورتیکه مجریان و کارشناسان اصلی ارگان خودشون هستن .... پایدار باشین.

پاپا شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:21 ق.ظ http://www.poom.blogfa.com

سلام خانم قاسمی خوبین شما چرا بعید می دونید که از ای وبلاگ واسه شما نظر دادن ..مگه شما چی تو وبلاگ من دیدن که این حرفو زدین ...امید دارم همچنان از همشهریان خوب ( البته اگه مدیر و یا ریاستی دارن )که تلاشی برای گسترش و آبادی این شهر می کنند معرفی کنید ... این وب یا این نوشته ها ذهنیات من هستش و به این ذهنیات پایبندم...
اگه جسارتی کردم به بزرگواری خودتون ببخشید..
لبتون با دلتون خندون...
بدروود...
ا

سلام مجدد پاپا
بهر حال فکر و تصور من این بود،اتفاقا هر بلاگر و وبلاگی مخیر هستش که اونچه که درونمایه اش هست رو در اختیار خوانندگانش بذاره .... ولی من هنوز متعجبم !!!

مهرگان شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 06:09 ب.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام خانم قاسمی
خسته نباشید
واقعا برای خون دادن رفته بودین؟؟؟!!!
گزارش جالبی بود .
موفق باشید

سلام مهرگان عزیز
برای اهداء خون رفته بودم بخدا ;) .... هر چند به گروه خونیم نمی خوره ! (بقول خودتون چه ترکیبی شد) !!!!

بندرجاسک-فرزاد بادروج شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:33 ب.ظ http://www.jaski.ir

سلام. برای این خانوم بزرگوار ارزوی موفقیت می کنم و انشالله خداوند جزای خیر نصیبشان خواهد کرد.
خانم قاسمی در مورد به هم ریختگی وبلاگ هم باید به عرضتون برسونم که احتمالا شما از مرورگر اینترنتی mozila faier fox استفاده می کنید و من امروز وبلاگ را با این مرورگر تست کردم همه چیز به هم ریخته بود که حکایت از عدم سازگاری این مرورگر با قالب وبلاگم داره.
ممنون میشم اگه شما وبلاگم را با اینترنت اکسپلوره ۶ یا ۷ باز کنید و ببینید که ایا بهتر شده یا نه و بعد جواب را واسم بفرستید.

سلام کاکا فرزاد.... دقیقا فرمایش شما درسته.روز جمعه با اکسپلورر از وبلاگ تون دیدن کردم و درست مث قبلنا بود.اتفاقا مطلب تون رو درمورد وضعیت آموزش و پرورش جاسک خوندم ولی بخاطر اختلال در خطوط نت دیگه نتونستم نظرم رو درج کنم و خوشحالیم رو خدمت تون بگم که بالاخره .... ولی خودمونیم حسرت حال و هوای وبلاگ تون توی ایام حج بیت الله و بازگشت زائرین هنوز باهامه ...

بیژن یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:15 ق.ظ

سلام
حیف شما و خانمنظر بین ۱۰ در صد از خونهای اهدائی برای رزمندگان حزب الله به جنوب لبنان ارسال میشود. البته انها هم انسان و عزیز هستند ولی بیماران و محتاجان به خون داخلی ارججیت دارند

سلام بر شما ... شاید خانوم نظربین برای این مورد جوابی داشته باشن ....

افسانه یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:12 ب.ظ

سلام - نخسته عزیزم
غیبت من فقط به دلیل عدم دسترسی به اینترنت بود . به شکر خدا خوبم و دعاگوی دوستان گلی چون شما و ...
عزیزم خیلی سرم شلوغ بوده همکارم مرخصی زایمان بود و من به جایش کار دو نفر را انجام می دادم اما به یادتان هستم و دوستتان دارم . سلام برسانید.

سلام-خسته غم نباشین
خوشحالم که خیر سلامتی تون رو می شنوم.... خلوت دل تون از غصه و گرفتاری آروزمه ،افسانه جان ... راستی با اون همه مسولیت خدا قوت انشاءالله....

عبود دوشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:35 ق.ظ

نظر ارائه شده برای پست (کارت دعوت عروسی بدون اسم عروس !) :
اینم یک نوع حجابه که ریشه در آبارتاید جنسى دارد به وبلاگ ........... سر بزنید
--------------------------------------------------------------------
سلام آقا عبود،سایت مفید و جالبی بود هر چند تکان دهنده مثل نظر قبلی شما....از درج اون آدرس معذورم ....

عبود دوشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:17 ب.ظ

نظر ارائه شده برای پست (کارت دعوت عروسی بدون اسم عروس !) :
بیش از صدسال از آغاز آگاهی زنان ایرانی بر بی حقّی خود و نا برابری فاحش زن و مرد در کشور باستانی ایران می گذرد. تا کنون کوشش های بسیاری برای بالا بردن سطح فرهنگ این اجتماع و رفع تبعیض قانونی از زنان انجا م یافته است. زنان ایران راه درازی را پیموده و به درجات علمی و هنری والائی دست یافته اند. بیش از ٦٠ در صد دانشجویان سال ١٣٨٦ خورشیدی را دختران تشکیل می دهند. امّا حقوق مدنی زنان تغییر چندانی نکرده است. زنان ایرانی از ابتدائی ترین حقّ انسانی خویش ما نند حقّ ا زدواج ، حقّ طلاق ، حقّ ولایت و حتّی حضانت فرزندان ، حقّ سفر و حقّ اشتغال بدون اجازۀ همسر گرفته تا حقّ انتخاب پوشش خود بی بهره اند. در عوض، هنگا م مجازات شدن شدیدتر و سریع تر از مردان سنگینی قانون را بر دوش می کشند. دختر هشت ساله و نه ماهه از نظر قانونی بالغ بوده می تواند برا ی هر جرمی به اشّد مجازات محکوم گردد. در مورد پسران ، بلوغ قانونی چهارده سال و هفت ماه است(که هر دو از نظر روانشناسی و جامعه شناسی غیر قا بل تصّور و قبول اند).در حالی که مردان ایرانی می توانند بدون ترس از مجازات قانونی، با عنوان مشکوک بودن به همسر خویش، وی را حتّی به قتل برسانند، زنان را به همان جرم بلافاصله اعد ام میکنند. نمونه آن راحله، زن جوانی که از خشونتهای فیزیکی و روانی همسر معتادش که حتی معشوقه اش را نیز به خانه میآورده به ستوه آ مده بود و در حین نزاع و در حالت خشم شوهرش را به قتل رسانیده بود، در روز ١٢ دی ماه ١٣٨٦ اعدام شد.
----------------------------------------------------------------------
پاسخ :
چی عرض کنم جناب عبود .... تحلیل و خبر شما قدرت اظهار نظر رو از آدم میگیره ....

پدربزرگ دوشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ب.ظ

سلام و نخسته
اگه اب میوه ادن تا بیایم .انشا ا.. که همیشه سالم و سر زنده بشی

سلام .خسته غم نبین....
بله.... خودم امدی که آب میوه و کیک هم ادن ... زیر سایه شما بزرگون و بزرگوارون.

محمد محمدیان کوخردى سه‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:30 ق.ظ http://kookherd.net

سلام خدمت خواهر دانشمندم (فریده قاسمى) صبح تان خوش و خسته نباشید.

راجع به سٌـؤالى که در مورد گوچه: [[راستی گوچه یعنی چه؟(یعنی چاه؟!]] ... از وبلاگ کوخرد هرمزگان پرسیده بودید، عرض مى شود خدمت خواهر گرامى مان.... لطفاً اینجا را ببینید:

این آدرس:

http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D8%A7%D9%87_%DA%86%D8%B1%D8%AE_%DA%AF%D8%A7%D9%88%DB%8C


امیدوارم مورد پسند و ذوق خواهر دانشمندم قرار گیرد.

سلام(سعی میکنم شاگرد خوبی برای مکتبخانه معرفت و تواضع باشم و نه .....)
از راهنمایی تون متشکرم.اتفاقا امروز نایلون مرغ منجمدی که والده برای ناهار پخته بود رو که نگاه کردم،آرم شرکت کوخردی رودیدم و همچنان مایه خوشحالیه که مردمان آن،در همه ابعاد این چنین فعالند....

سمنو سه‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.doniayefani.blogfa.com

سلام ...ممنون اما ۱۶ دی ماه چه خبره که مبارک باشه؟

بندرلنگه دات کام سه‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:44 ب.ظ http://www.bandarelengeh.com

با سلام .

من با خانم نظربین در مورد شناسنامه الکترونیکی سازمان حرف زدم و خوشبختانه سایت تونسته که میزبان سازمان انتقال خون باشه.برای این شناسنامه به عکس ایشون نیاز داشتم و اگه اجازه بدید من عکس ایشون رو برداشتم از وبلاگتون.ناراحت نشید یه موقه..!!!!

البته ایشون خودشون در جریان این پروژه هستند و از شما تمنا میکنم که ناراحت نشید.

برای دیدن این شناسنامه میتونید به آدرس www.bandarelengeh.com/dolat.html
رو ببینید


با تشکر از عکس .

سلام....چون خانوم نظربین در جریان هستن هیچ اشکالی نداره.این لینکی که گذاشتین به آخر مصاحبه اضافه می کنم تا اطلاعات کاملتر شه....ممنون برادرم.

Faryad سه‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:28 ب.ظ

با سلام خدمت سرکار خانم قاسمی, به راستی که به مساله جالب و مهمی اشاره کرده اید اهدای خون که میشه با این کار انسان دوستانه بخشی از نیاز به خون همنوعانمان را رفع کنیم کما اینکه اهدای خون در سلامتی خود اهدا کننده تاثیر مثبت دارد. دوستان بیاییم توی این سرمای سخت که خون تو رگهامون داره یخ میزنه (البته اون جایی که من هستم کنگ رو نمیدونم) بیاییم با مراجعه به مراکز اهدای خون در این کار خیرمشارکت داشته باشیم

سلام .... چه انسان انسانی هستین شما.خوش بحال سازمان انتقال خون شهرتون....

صابری چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:05 ب.ظ http://lengehkarate.blogfa.com

سلام
با مطلب
بانوان تیم کاراته شهرداری بندرکنگ بر سکوی نخست استان
به روزم...

سلام. افسوس که نبودم که لینک اونو بذارم تو وبلاگ.

افسانه چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:31 ب.ظ

سلام - با اجازه از محضر سرکارخانم قاسمی
من با نظر آقای عبود کاملا؛موافق هستم . و این مسئله را با تمام وجودم درک کردم و بی نهایت متاسف هستم . زندگی یک زن با تمام لیاقت ودرایتی که از خود نشان می دهد توسط یک مرد می تواند زیر سوال رود . حال آن مرد هرچه و هرکه می خواهد باشد . حالا ما دم از حق و حقوقی که هرگز بهش نرسیدیم می زنیم . واقعیت این است که می خواهند اینگونه باشد چون متاسفانه متاسفانه انهایی که قانون می نویسند و تقسیم حق و حقوق می کنند مرد هستند و از قدیم مانده چاقو دسته خودش را هرگز نمی برد. هیچ کجای قانون ما به زن بها نداده . زن امروز بیش تر از هر زمان دیگری آسیب می بیند و به لحاظ اشتغال در بیرو ن از منزل اگرچه به استقلال مالی ظاهری می رسد اما بازهم به نوعی بدتراز گذشته روح و روانش آزرده شده . اما با تمام این تفاسیر بحث حقوق زن باید پیگیری شود حق ما این نیست که به آن تن داده ایم . می توانیم از اطراف خودمان شروع کنیم حداقل چند نسل آینده خودشان را درست بشناسند. مادران ما به ما یاد دادند که در مقابل همه چیز صبر کنیم و دم برنیاریم ما این کار را کردیم و نتیجه اش اینگونه بوده پس حداقل دیگر به فرزندانمان این صبر چشم وگوش بسته را منتقل نکنیم . هرکس باید در جایگاهش باشد. زن و مرد هیچ فرقی با هم ندارند.

سلام افسانه جان.اختیار دارین عزیزم وبلاگ متعلق به خودتونه.... حقایق ملموسی رو بیان کردین. نظرمن اینه که دختران نسل فردا افکار قدیمی که منجر به زندانی شدن روح و افکارشون میشه رو نمی پذیرن اینو میشه الان که کودکی بیش نیستن دید که البته رفتار پدر و مادر با اونا این فرصت رو بهشون داده.

مهرگان پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:20 ق.ظ http://bandarmehr.blogfa.com

سلام
والنتاین مبارک (گل)(قلب)

سلام فاطمه جان....عذر منو بپذیرین.دلتون پر از عشق ماندگار و بی توقع باد....

اندیشه ورز برنا پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:05 ق.ظ http://andishevarz.blogfa.com

بسی ممنون از اینکه این گفتگو را انجام داده اید...کارهای تبیلغی و اینگونه معرفی ها تاثیر فراوانی در تغییر نظرات و نگرشها دارد...به امید موفقیت همه شما

زنده باشین برادرم....آره نظر خانوم نظربین هم همین بود.

مهران پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:12 ب.ظ http://www.bnd.blogfa.com

سلامو خسته نباشی مطلب جالبی بود موفق باشی

سلام آقا مهران.دلم برای حال و هوای پر از صداقت وبلاگ تون تنگ شده.

عاطف جمعه 26 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:14 ب.ظ http://kongestan.blogfa.com

با سلام وخسته نباشی خدمت شما خواهر بزرگوارمصاحبه ی جالبی بود یک پیشنهاد به خانم نظربین داشتم وآن اینکه می توانند حداقل از یک اتاق بهداری بندرکنگ که بلا استفاده مونده برای این کار استفاده کنند
موفق وپایدار باشید

سلام آقا عاطف.حتما خودشون میخونن این نظر تون رو.

ابی شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ق.ظ

با سلام
وجود انسانهای ازاده ای همچون شما باعث افتخار ماست
موفق و پیروز باشید.

سلام.زنده باشی برادرم..... امیدوارم لایق باشم.

هرمز نو یکشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:43 ب.ظ http://hurmuz.blogsky.com

سلام
خوشحالم که همچنان پرانرژی می نویسید
هرمز نو را بدون شرح بخوانید...

سلام.ومن از حضور پاک شما خوشحالم....با تاخیر خدمت می رسم.

دخت سورو یکشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:08 ب.ظ http://dokhte-suroo.blogsky.com/

سلام فریده جان مصاحبه خیلی جالبی بود
فکر می کنم همین هفته یا هفته اینده همدیگه رو ببینیم

سلام منا خانوم گل....بی صبرانه منتظر حضور سبزتون هستیم(راستش خانومای باذوق کنگی واسه بهره گیری از تبحر شما دارن روزشماری میکنن).راستی چه خوب شد به بلاگ اسکای اومدین.

صابری دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:36 ق.ظ http://lengehkarate.blogfa.com/

سلام

با معرفی برترین کاراته کا شهرستان بندرلنگه به روزم.

سلام.مث همیشه پرکار ....

بانوی کنگی دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:32 ب.ظ http://banooyekongi.blagsky.com

سلام بر شما سرور گرامی
چند دفعه اومدم برای نظر امانمی دونم چرا قسمت نظرات باز نمی شدشاید بخاطر سرعت کم اینترنت می باشد در هرحال این دفعه موفق شدم
کارتان قابل تحسین است همچنین گزارشتان مصاحبه خوبی بود خسته نباشید هم برای شما وهم برای خانم نظر بین آرزوی موفقیت می نمایم . منتظر ژست خواندنی بعدی شما می باشیم بدرود تا بعد !

سلام بانوی خوب.... کاش منو دوست خودتون خطاب میکردین تا سرور :(
باور بفرمایین لیاقت دوست بودن رو دارم ....

شبنم دوشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:45 ب.ظ http://www.koumeyemehr.blogsky.com

سلام
وب جالبی داری
و به مطالب وموضوعات ارزنده ای پرداخته ای
معرفی فرهنگ وزنان موفق و...
خسته نباشی
با آرزوی موفقیت هرچه بیشتر .

سلام شبنم خانوم .... خوشحالم که آدرس یه وبلاگ جدید از یه خانوم خوش ذوق می بینم.

آوای طبل چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:22 ق.ظ http://taabl.blogfa.com

با عرض سلام
من به تازگی چندتا عکس از رسم عروسی تو جزیره قشم گذاشتم اکه خواستی به ما سر بزن ونظرت بگو

سلام.... خوب کاری کردین،خدمت می رسیم.

بندرجاسک-فرزاد بادروج چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:47 ب.ظ http://www.jaski.ir

سلام دادا.
به روزم با "آقای رییس جمهور لطفا به استان ما نیایید"

سلام کاکا فرزاد... چه تیتر معما گونه ای !!!

ز عفرون چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:54 ب.ظ http://zaferoon.blogfa.com/


سلام بر شما دوست عزیز
راستش منم دعای خیر می کنم برای تمامی دست اند کارانی که در انجا زحمت می کشن اجرشون با خداس از شما هم ممنونم که با درایت تمام به این امر مهم پست اختصاص دادین تبریک میگم از اینکه گام مثبتی رو در این راه برداشتین راستش همیشه دلم می خواسته که خون اهدا کنم ولی متاسفانه دسمون از دنیا کوتاه شده در حال حاضر ولی خطاب من به تمامی همشهریان عزیز این هستش که این حرکت خدا پسندانه ثواب زیادی داره هیچ چی هم از هیچ کی کم نمیشه تازه تا اون جایی که من می دونم خون ادم تهویه می شه و برای سلامتی خود فرد هم خوبه بدونید که در گوشه و کنار همین شهر کوچیک آدمای هستن که به دلیلی مشکلات کم خونی یا سایر بیماریها قطره ای از خون شما گره از کار خیلی ها رو باز می کنه پس در این امر خدا پسندانه دریغ نکنید خیلی از ما بدلیلی مشکلات کاری که داریم فکر می کنیم که وقتشو نداریم اما همچین چیزی نیس این کار ارزش این رو داره که خیلی ها رو خوشحال کنیم و همیشه از دعای خیرشون بهره مند شیم بدونید که فقط پرداختن به مشکلات مالی هیچ وقت هیچ کی رو خوشحال نکرده رسیدن به خوشبختی آرامش خاطره و فقط کافیه یه بار امتحان کنید و درغمخوردن در مورد مشکلات مردم سهیم باشیم بدونید که به خیلی از چیزها می رسید که معنویات مهمتر از مادیاتند پس همه با هم قول بدیم که اونایی که واقعا شرایطش رو دارن وظیفشونو ادا کنند
اینم بگم که
خود من بعد اون آزمایشی که دادم چون می خواستم خون اهدا کنم متوجه شدم که به بیماری مبتلا هستم که اگه فقط ماهها بعد با اطلاع می شدم شاید کار از کار می گذشت اونجا بود کمه به قدرت خدا و لطفش پی بردم و فهمیدم که ماها تا چه حد از لطفش غافلیم و به همین دلیل امیدوارم در آینده که سلامتیمو بدست اوردم حتما وظیفه ای رو که رو دوشم هستش رو ادا کنم به امید سلامتی و تندرستی برای تمامی همشهریان عزیز با تشکر

سلام زعفرون.... چه تسلسل جالبی .... تجربه مفیدی داشتی.مطمئنا ثوابش برات نوشته میشه.خصوصا با اون روحیه ای که دارین و بقیه رو هم به این کار خیر دعوت میکنی.امیدوارم هر چه زودتر خوب خوب بشی تا شاهد اون باشیم که نام یه بانوی کنگی دیگه به لیست اهداء کنندگان فعال اضافه شه.

زعفرون چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:30 ب.ظ http://zaferoon.blogfa.com/

هیچ وقت امید کسی را نا امید نکن چون ممکن است تنها دارایی اش امیدش باشد
پس من را نا امید نکن و بهم سر بزن
ابجی تو

امیدت به خدا و ما رفیقان نه چندان ثابت قدم(فقط بخاطر زود به زود سر نزدن و نظر ندادن) رو ببخش....

میثم پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:02 ب.ظ http://hekayat137.blogfa.com

سلام جالب بود

سلام.... خوش اومدین برادرم.

نیک خو جمعه 3 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:02 ب.ظ http://www.nikkhoo.blogfa.com

سلام همکار گرامی یه گزارش کامل و زیبا رو ارسال کردی انشالله همیشه سربلند و پیروز باشید

سلام.... امیدوارم مفید بوده باشه.پاینده باشید.

آسمون ریسمون جمعه 3 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ب.ظ http://www.darsar.blogfa.com

سلام

شما با یک تیر دو نشون زدی هم خون اهدا کردی و هم گزارش بسیار عالی تهیه کردی ماشاالله به شما سرمایه های هرمزگان در پناه حق

سلام.... درحقیقت شرایط مهیا بود و گرنه من تیرانداز خوبی نیستم !

شهرام شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:41 ب.ظ http://www.shahramclub.blogsky.com

سلام به دادا کنگی خومون

درود

سلام کاکا شهرام. دلم برای عکسای ناب تون تنگ شده...

هرمز نو شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:45 ب.ظ http://hurmuz.blogsky.com

سلام

...پراکند نویسی این روزهای هرمز نو را بخوانید...

سلام.... همیشه خواندنی بوده...

سمنو سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:44 ب.ظ http://www.doniayefani.blogfa.com

سلام آپ نمی کنید ؟گرفتار خونه تکونی هستید؟
به یه بازی وبلاگی دعوت شدید

سلام فرزانه جان.... در حال برنامه ریزی و انجام کارای مقدماتی فعالیتای جمعیت بانوان کنگ هستیم،اتفاقا به خونه تکونی هم نمی تونیم برسیم ! حتما گزارشایی از اون برنامه های پیش روی تو این وبلاگ میذارم..... مرسی که دعوتم کردی،دارم فکر می کنم من می تونم دعوت شما رو قبول کنم ؟ : ( آخه من حسرت اون آزادگی و فراغ بال یه بلاگر ناشناس رو دارم....ولی سعی خودمو میکنم و اعتراف میکنم که خوشحالم که دعوتم کردی،تنوع خوبی میتونه باشه.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:37 ب.ظ

صددرصد ..... -آره رای همه ما در این دروه از انتخابات مجلس شورای اسلامی فقط ....... 1- بهتره که هر کی یک دوره بره آخه کسی که بیست سال تهران باشه که دیگه لنگه ای یا بستکی و پارسی نیست دیگه شده تهرانی 2- دیگه هم اگه هر دوره یک نماینده بفرستیم در نهایت ما نیرو های زیادتری در تهران خواهیم داشت 3- وقتی ما همیشه یک نماینده داشته باشیم مثل الان دیگه 1- انتقاد رویش اثر نداره و انتقاد تکراری می شه 2- خسته می شه 3- مهمتر از همه اونهایی که تو تهران
نشسته اند درباره ما چه می گویند آره می گویند مگه " در لنگه و بستک وپارسیان قحط الرجال است و آدم دیگه ای نیست" ختم کلاک و لب کلام "نماینده باید تغییر کنه"
---------------------------------------------------------------------
جوان کوخردی،تو فضای حقیقی کم از میتینگای انتخاباتی فراری هستیم که تو وبلاگ هم .... نمی گم بی تفاوت باشیم ولی ....

بیداری سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:53 ب.ظ http://bidary.blogsky.com

سلام خواهر.
من تقریبا هر وقت میام رو نت یه سر هم به اینجا می زنم. منتظر نوشته های جدیدتون هم هستم. موفق باشید.

سلام.... این افتخاریه برای من که برادرای بزرگواری مث شمادارم....

ندای توحید چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:49 ق.ظ http://www.nedaye-tohid.blogfa.com/

خوشحال میشویم اگر مارا هم لینک کنید

از آشنایی با وبلاگ تون خوشحالم

فریاد چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:10 ب.ظ

سلام خانم قاسمی شهر ما بندر کنگ به وجود بانویی چون شما افتخار میکنه ضمن اینکه من اهل کنگ هستم و به کنگ هم در حال بازگشت هستم اینجا هم هوا گرم شد

سلام فریاد.... اونجا کجاست ؟!!!!

نسرین چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:08 ب.ظ

در پاسخ به پست :( کارت دعوت عروسی بدون اسم عروس !)
سلام بر استاد خوبم
همیشه این تفاوتها در دنیا بوده وه ست و من به عنوان یک دختر این یک جانبه گری در مورد اقایون را قبول نمی کنم چه بسا که در اسلام اگر یک سهم برای دختر هست دوسهم برای پسر بوده و هست و مخصوصا در شهری که ما به سر می بریم بیشتر حقوق را پسران دارند پسر حق گردش رفتن با دوستان را دارد ولی من اگر هوس کنم با دوستام برم گردش تفریح یا پارک بد می دونن یا به قول خودشون مردم پشت سرمون حرف در میارن همین مادرامون این نظر را دارند وشاید این نظر را من در آینده در مورد دخترم بدهم و همین مسله نسل به نسل می گردد ویک مسله تکراری و پیش پا اقتاده یی بیش نمی باشد ما شاید به اینگونه مسایل خیلی توجه کنیم و سرمان را بدرد بیاریم ولی برای بعضیا اصلا مهم نیست شاید فرهنگ ما سنن ما نگذاشته زن بیشتر از همین در جامعه پیشرفت کند .
--------------------------------------------------------------------
سلام نسرین جان.... باور کن من بیشتر افتخار می کنم به اینکه همکلاسی و همسگرت باشم تا استادت.
نظر شما متشکل از ابعاد مختلف زندگی ما هستش:مذهبی،عرفی،اججتماعی و فرهنگی....با اون قسمت حرفت که ما زنا خودمون تعیین کننده نوع رفتاری هستیم که نسبت بهمون روا میدارن،خیلی موافقم....

میثم پنج‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:41 ق.ظ http://hakayat137.blogfa.com

باسلام خدمت خواهرعزیز وارجمندم سرکارخانم فریده قاسمی .
دیر موقعی یست که گذرمان به وب شمانیفتاده است اما امروز که سعادتی نصیب شد مثل همیشه استفاده بردیم انشالله موفق ومویدباشید

سلام آقا میثم
بسیار خوش اومدین.....درواقع این وبلاگ افتخار داشتن خوانندگان بزرگواری مثل شما داره برادرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد