سلام دوست عزیز سایت بسیار قشنگ،جذاب وپرمحتوایی دارید.ما نیز فرومی علمی ، تخصصی و عمومی، با نام انجمن پارسیان را برای تمام ایرانیان عزیز راه اندازی کردیم. خوشحال می شویم به جمع دوستانه ما بپیوندید . می توانید از مدیر کل سایت، مدیریت انجمنی را درخواست کنید. مایه مباهات است دوستان و مدیران لایقی مانند شما در جمع ما باشند. منتظر حضور سبز شما هستم. موفق باشید. http://parsianforum.com
سلام می گویند ریشه در اقتصاد تاریخی دارد، اما دروغ باید باشد. ریشه آن را می توان در یکی دیگر از جنبه های پست بشری جستجو کرد. با اینهمه شاید ترانه آسمان کبود زنده یاد فریدون مشیری که در خوش آمد دختر نوزاد نورسیده اش، بهار، سروده و بانو مرضیه، در سال های دور، به زیبائی تمام آن را اجرا کرده است، پر کاهی را از آن کوه دروغ بکاهد. بخوانیم:
بهارم دخترم از خواب برخیز شکرخندی بزن شوری برانگیز گل اقبال من ای غنچه ناز بهار آمد تو هم با او بیامیز
بهارم دخترم آغوش واکن که از هر گوشه گل آغوش وا کرد زمستان ملال انگیز بگذشت بهاران خنده بر لب آشنا کرد
بهارم دخترم صحرا هیاهوست چمن زیر پر و بال پرستوست کبود آسمان همرنگ دریاست کبود چشم تو زیبا تر از اوست
بهارم دخترم نوروز آمد تبسم بر رخ مردم کند گل تماشا کن تبسم های او را تبسم کن که خود را گم کند گل
بهارم دخترم دست طبیعت اگر از ابرها گوهر فشاند وگر از هر گلش جوشد بهاری بهاری از تو زیبا تر نیارد
بهارم دخترم چون خنده صبح امیدی می دمد در خنده تو به چشم خویشتن می بینم از دور بهار دلکش آینده تو.
پس
درود بر سروش مقدس شادمانی بیکران درود بر موکل مهربان آب ها درود بر لطافت ناهید و درود بر تمام نیکان و پاکیزگان جهان.
سلام تلخی این پست را زدودید..... بیان و سخن تان همواره شیرین باد ...
با سلام گل ( بس ) و خدا ( داد ) ، کوتاه و گزنده برجامعه ای که هنوز داغ پیشینگان بر پیشانی و رنج گذشتگان در دل دارد . قبول این واقعیت که انسان نه تنها خود را از سنت و باور به سختی رها می کند که حتی سعی وافری در جهت توجیه آن به عمل می آورد ، پس بدون تلاش در حهت بر طرف ساختن نارساییهای فرهنگی و صرفا باتکیه برگذر زمان رنج بیشتری بر طیف محرومان جنسی و جنسیتی وارد خواهد ساخت . اما پیش زمینه راه یابی چنین تبعیض جنسی به قلب و ضمیر انسانها چه بود ؟ چگونه انسان متفکر و متکلم بر چنین تبعیضی مهر تایید زد ؟ و چرا علی رغم پیشرفتهای شگرف علمی ، فنی و صنعتی انسان نتوانست و یا نخواست حقوق برابر جنسیتی را بپذیرد ؟ من فکر می کنم که در مقاطع حساس تاریخی عامل اقتصادی در پذیرش چنین حرکت انسانیت ستیز نقش بسزایی داشته است . در جامعه برده داری ( مردان جنگی ) و در جامعه فئودالی ( مردان کشاورز ) نقش پسر در مقابل دختر برجسته ساخت و این سر آغاز حرکتهای تبعیض آمیز بعدی شد . جامعه سرمایه داری هم علی رغم تمام ادعاهایش ( هرچند گامهای مهمی توسط خود زنان برای بدست آوردن حقوق برابر برداشته شده ) به استفاده ابزاری در مقابل برابری ظاهری از آنها پرداخت ، انسان باوران سخت کوشیدند تا زخمهای نیمه خاموش و تحقیر شده جامعه که سزاوار آن نبودند التیام بخشند ، اما بیشتر دنباله روان وفای به عهد ننمودند و همچنان این عهد شکنی در قرن بیست و یکم و در بخش مهمی از این جهان پهناور با رویکردی متفاوت از گذشته ادامه دارد و حکایت همچنان باقی است
با سلامی مجدد نظر دهنده خوب لاری با شعر زیبایی از زنده یاد فریدون مشیری الهام بخش شادی هرچند برای لحظه ای کوتاه در وبلاک دخت کنگ برای مراجعه کنندگان شد ، اما ایشان به مطلبی اشاره کرده بود ، که گذر از آن به سادگی امکان پذیر نیست . با توضیح مختصر و پایانی " شاید ترانه آسمان کبود زنده یاد فریدون مشیری که در خوش آمد دختر نوزاد نورسیده اش، بهار، سروده .... ، پر کاهی را از آن کوه دروغ بکاهد. " و برداشت می شود که منظور ایشان از آن دروغ نظریه ای است در مورد علت نابرابری جنسی که " ریشه در اقتصاد تاریخی دارد " بدون اینکه بخواهم وارد این مقوله تاریخی بشوم شعر زیبای دیگری از زنده یاد فریدون مشیری ، که درحال و هوای دیگری سروده است و نگاهی فلسفی به تاریخ جهان و رابطه انسانها دارد در پایین می آورم . اشکی در گذرگاه تاریخ : ...... از همان روزی که فرزندان آدم ، صدر پیغام آوران حضرت باریتعالی زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید آدمیت مرد ، گرچه آدم زنده ماند ............ از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین راساختند ، آدمیت مرده بود . بعد هی دنیا پر از آدم شد و این آسیاب ، گشت و گشت ، قرنها از مرگ آدم هم گذشت ، ای دریغا آدمیت بر نگشت . ...... قرن ما روزگار مرگ انسانیت است ، سینه دنیا ز خوبیها تهی است ، صحبت از آزادگی ، پاکی ، مروت ابلهی است . صحبت از عیسی و موسی و محمد نابجاست ....... صحبت از پژمردن یک برگ نیست فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست ، فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست ، فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست . در کویری سوت و کور در میان مردمی با این مصیبتها صبور ، صحبت از مرگ محبت مرگ عشق گفتگو از مرگ انسانیت است .
سلام با پوزش از جناب فریدون. پندارم از کوه دروغ همان نابرابری جنسی بود که با عرض شرمندگی قرینه دروغ اول قرار گرفته بود که گرچه اقتصاد تاریخی در آن بی نقش نیست اما ریشه آن را یکی دیگر از جنبه های سرشت پست انسان می دانم. ناگفته نماند که -سرشت پست انسانی را- از پرفسور آمبرسز وام گرفته ام که غارتگری های گروهی انسان نما در جوامع مظلوم و بلادیده را جنبه ای از سرشت پست انسانی می داندنه نیاز اقتصادی. با پوزش دوباره.
سلام خوب هستین انشالله؟ پیشتر دختر بس شنیده بوده .خوب گل بس بهتره خدا رو شکر که من هشت در بهشتم!! بعنی بابام اینو میگه آخه روایت از پیامبر اکرم (ص) هست که دختر هشت در بهشت رو روی پدر و مادرش می گشاید!
سلام دوست عزیز
سایت بسیار قشنگ،جذاب وپرمحتوایی دارید.ما نیز فرومی
علمی ، تخصصی و عمومی، با نام انجمن پارسیان را برای تمام ایرانیان عزیز راه اندازی کردیم.
خوشحال می شویم به جمع دوستانه ما بپیوندید .
می توانید از مدیر کل سایت، مدیریت انجمنی را درخواست کنید.
مایه مباهات است دوستان و مدیران لایقی مانند شما در جمع ما باشند.
منتظر حضور سبز شما هستم. موفق باشید.
http://parsianforum.com
سلام
می گویند ریشه در اقتصاد تاریخی دارد، اما دروغ باید باشد. ریشه آن را می توان در یکی دیگر از جنبه های پست بشری جستجو کرد.
با اینهمه شاید ترانه آسمان کبود زنده یاد فریدون مشیری که در خوش آمد دختر نوزاد نورسیده اش، بهار، سروده و بانو مرضیه، در سال های دور، به زیبائی تمام آن را اجرا کرده است، پر کاهی را از آن کوه دروغ بکاهد. بخوانیم:
بهارم دخترم از خواب برخیز
شکرخندی بزن شوری برانگیز
گل اقبال من ای غنچه ناز
بهار آمد تو هم با او بیامیز
بهارم دخترم آغوش واکن
که از هر گوشه گل آغوش وا کرد
زمستان ملال انگیز بگذشت
بهاران خنده بر لب آشنا کرد
بهارم دخترم صحرا هیاهوست
چمن زیر پر و بال پرستوست
کبود آسمان همرنگ دریاست
کبود چشم تو زیبا تر از اوست
بهارم دخترم نوروز آمد
تبسم بر رخ مردم کند گل
تماشا کن تبسم های او را
تبسم کن که خود را گم کند گل
بهارم دخترم دست طبیعت
اگر از ابرها گوهر فشاند
وگر از هر گلش جوشد بهاری
بهاری از تو زیبا تر نیارد
بهارم دخترم چون خنده صبح
امیدی می دمد در خنده تو
به چشم خویشتن می بینم از دور
بهار دلکش آینده تو.
پس
درود بر سروش مقدس شادمانی بیکران
درود بر موکل مهربان آب ها
درود بر لطافت ناهید
و
درود بر تمام نیکان و پاکیزگان جهان.
سلام
تلخی این پست را زدودید..... بیان و سخن تان همواره شیرین باد ...
هنوزتصمیم نگرفتی ماروتوی محله اتون راه بدی http://bandarpress.blogfa.com
سلام...
دختر و پسر هیچ فرقی ندارند فقط مهم داشتن فرزندی صالح و سالم است...
موفق باشید خانم قاسمی عزیز...
با سلام
گل ( بس ) و خدا ( داد ) ، کوتاه و گزنده برجامعه ای که هنوز داغ پیشینگان بر پیشانی و رنج گذشتگان در دل دارد . قبول این واقعیت که انسان نه تنها خود را از سنت و باور به سختی رها می کند که حتی سعی وافری در جهت توجیه آن به عمل می آورد ، پس بدون تلاش در حهت بر طرف ساختن نارساییهای فرهنگی و صرفا باتکیه برگذر زمان رنج بیشتری بر طیف محرومان جنسی و جنسیتی وارد خواهد ساخت .
اما پیش زمینه راه یابی چنین تبعیض جنسی به قلب و ضمیر انسانها چه بود ؟ چگونه انسان متفکر و متکلم بر چنین تبعیضی مهر تایید زد ؟ و چرا علی رغم پیشرفتهای شگرف علمی ، فنی و صنعتی انسان نتوانست و یا نخواست حقوق برابر جنسیتی را بپذیرد ؟ من فکر می کنم که در مقاطع حساس تاریخی عامل اقتصادی در پذیرش چنین حرکت انسانیت ستیز نقش بسزایی داشته است . در جامعه برده داری ( مردان جنگی ) و در جامعه فئودالی ( مردان کشاورز ) نقش پسر در مقابل دختر برجسته ساخت و این سر آغاز حرکتهای تبعیض آمیز بعدی شد .
جامعه سرمایه داری هم علی رغم تمام ادعاهایش ( هرچند گامهای مهمی توسط خود زنان برای بدست آوردن حقوق برابر برداشته شده ) به استفاده ابزاری در مقابل برابری ظاهری از آنها پرداخت ، انسان باوران سخت کوشیدند تا زخمهای نیمه خاموش و تحقیر شده جامعه که سزاوار آن نبودند التیام بخشند ، اما بیشتر دنباله روان وفای به عهد ننمودند و همچنان این عهد شکنی در قرن بیست و یکم و در بخش مهمی از این جهان پهناور با رویکردی متفاوت از گذشته ادامه دارد و حکایت همچنان باقی است
با سلامی مجدد
نظر دهنده خوب لاری با شعر زیبایی از زنده یاد فریدون مشیری الهام بخش شادی هرچند برای لحظه ای کوتاه در وبلاک دخت کنگ برای مراجعه کنندگان شد ، اما ایشان به مطلبی اشاره کرده بود ، که گذر از آن به سادگی امکان پذیر نیست . با توضیح مختصر و پایانی " شاید ترانه آسمان کبود زنده یاد فریدون مشیری که در خوش آمد دختر نوزاد نورسیده اش، بهار، سروده .... ، پر کاهی را از آن کوه دروغ بکاهد. " و برداشت می شود که منظور ایشان از آن دروغ نظریه ای است در مورد علت نابرابری جنسی که " ریشه در اقتصاد تاریخی دارد "
بدون اینکه بخواهم وارد این مقوله تاریخی بشوم شعر زیبای دیگری از زنده یاد فریدون مشیری ، که درحال و هوای دیگری سروده است و نگاهی فلسفی به تاریخ جهان و رابطه انسانها دارد در پایین می آورم .
اشکی در گذرگاه تاریخ :
...... از همان روزی که فرزندان آدم ، صدر پیغام آوران حضرت باریتعالی زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید آدمیت مرد ، گرچه آدم زنده ماند ............ از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین راساختند ، آدمیت مرده بود . بعد هی دنیا پر از آدم شد و این آسیاب ، گشت و گشت ، قرنها از مرگ آدم هم گذشت ، ای دریغا آدمیت بر نگشت . ...... قرن ما روزگار مرگ انسانیت است ، سینه دنیا ز خوبیها تهی است ، صحبت از آزادگی ، پاکی ، مروت ابلهی است . صحبت از عیسی و موسی و محمد نابجاست ....... صحبت از پژمردن یک برگ نیست فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست ، فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست ، فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست . در کویری سوت و کور در میان مردمی با این مصیبتها صبور ، صحبت از مرگ محبت مرگ عشق گفتگو از مرگ انسانیت است .
سلام
موفق باشید.
خجزرولوکوموتیو...
سلام ودرود
عرض ادب و احترام
امیدوارم همیشه سرزنده و پیروز باشی
وبه قول شاعر نمی دونم چی چی
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
برای تجدید دیدار و عرض ارادت به یک آشنای قدیمی
سلام خانم عزیز
خسته نباشید ..
نامهای زیبایی بودند ..! مهم تر اولاد خلف و صالح
شاد و موفق باشید
سلام
گاهی نامها باورهایی را فریاد می زنند که از حقیقتی تلخ وام گرفته اند.
سلام
با پوزش از جناب فریدون.
پندارم از کوه دروغ همان نابرابری جنسی بود که با عرض شرمندگی قرینه دروغ اول قرار گرفته بود که گرچه اقتصاد تاریخی در آن بی نقش نیست اما ریشه آن را یکی دیگر از جنبه های سرشت پست انسان می دانم.
ناگفته نماند که -سرشت پست انسانی را- از پرفسور آمبرسز وام گرفته ام که غارتگری های گروهی انسان نما در جوامع مظلوم و بلادیده را جنبه ای از سرشت پست انسانی می داندنه نیاز اقتصادی.
با پوزش دوباره.
سلام خوب هستین انشالله؟
پیشتر دختر بس شنیده بوده .خوب گل بس بهتره
خدا رو شکر که من هشت در بهشتم!! بعنی بابام اینو میگه
آخه روایت از پیامبر اکرم (ص) هست که دختر هشت در بهشت رو روی پدر و مادرش می گشاید!
موفق باشید
www.attractive-kong.blogfa.com
lotfan mara az nazarate khod bahre mand sazid