زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

الگوهای زنده قهرمان و یا ... ؟

      همانقدر که پَخمه و  توسری خور بودن چندش آور است،خوی تند و حالت تهاجمی لفظی و فیزیکی داشتن نیز انزجار انسان را برمی انگیزد. 

     با توجه به ویژگی های خاص زنان و دختران در برخورد نرم،مهربان،صبورانه و باگذشت با یکدیگر، که اصول روانشناسی و نکات شرعی و عرف اجتماعی نیز آن را تایید می نماید،از جنس مونث این انتظار می رود که در رفتار و عکس العمل های او،گزینه برخورد فیزیکی بهیچوجه منظور نشود. 

   در اواسط سال تحصیلی که تقریبا پشت سرنهادیم،طبق معمول که وارد کلاس ... شعبه ... شدم،آنها را درحال نزاع،درگیری و حتی گریه و فغان ! دیدم...و خودم را دیدم که حرفها و اندرزهایم هیچ تاثیر و تغییری در رفتار آنان بوجود نیاورده است.از قوه قهریه استفاده کردم ! و به هیچکش اجازه گله،شکایت و فرجه درخواست قضاوت ندادم.با مشاهده سکوت و نظم حاکم بر کلاس،دویاره مهربان شدم ! فی البداهه تصمیم گرفتم این مشکل را با کمک خود آنان موشکافی و حل کنم.روش بارش فکری بهترین روش یود. 

برروی تابلو نوشتم:سوال اول:تصور کنید شاهد ماجرای دعوای فیزیکی و یا همان حمله ور شدن و آسیب رساندن به یکدیگر هستید،می توانید دوطرف و یا دو گروه را حدس بزنید ؟ 

پاسخ ها:  

*بچه های کوچک

*مرد ها

*آدمای دیوونه

*حیوانها  

موارد فوق،پاسخ های صریح و معصومانه شاگردان من بود.هر چند برای نتجه گیری حقیقی از بحث،با اجازه خود آنها مورد *مرد هارا حذف کردم،ولی درگیری ذهنی خودم را نتوانستم متوقف کنم.اگر پدر،برادر و فامیل های مذکر که نقش قهرمان رویای دختران نوباوه ما را دارند،الگوی زنده و موردتایید دنیای آنان باشند،مهر تاییدی نیز بر گزینه برخوردهای فیزیکی و خشونت می خورد و این آغاز یک رفتار نابهنجار است،حتی برای پسربچه های مهربان و پرعاطفه ما...

نظرات 41 + ارسال نظر
مهر جنوب پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:25 ب.ظ

سلام دوست گرانقدرم
مطابتان را مانند همه نوشته هایت خواندم.تجربه جالبی بود.مشکل ما در هوش عاطفی یا هیجانی است.کمتر به مهر جنوب می ایی.با مطلب جدید بروزم.
پارانوئیدها همه جا هستند.مراقب باشید.

مستند « مردی میان گرگ‌ ها » پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:07 ب.ظ

مستند « مردی میان گرگ‌ ها »
http://shoop.ir/?num=1242412131
این مستند فوق‌العاده زیبا و واقعی رو با کیفیت فوق HD ببینید.

مهیار پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:31 ب.ظ

سلام
مطالب جالبی دارید
فقط با رنک بالای 3 سه تبادل میکنم
مرکز دانلود برنامه وکرک
http://www.tafrihi.ir

اخباربازیگران هالیوود وایران
http://blog.tafrihi.com

حتما رنکتان را چک کنید
-----------------
اینها با رنک 1به بالا یا بازدید 100تا در روز

جدیدترین عکس های خنده دار
http://fun.tafrihi.com

جدیدترین اس ام اس
http://sms.tafrihi.com

افسانه جومونگ
http://jumong.tafrihi.com

مقاله های رایگان
http://article.tafrihi.com/

حتما اول لینک ما را قرار دهید وبعد ایمیل کنید
-------------------------
همچنین با وبلاگهایی که تازه شروع به کار کردند یاهر رنک وبازدیدی دارندواگر لینک www.tafrihi.com رو با نام
بهترین سایت تفریحی برای جوانان ایرانی
بگذارند دراین قسمت
http://www.tafrihi.com/list/
که به معرفی سایت ها ووبلاگها میپردازیم وبازدید خوبی هم از گوگل دارند ورنک2 دارد شمارا دراینجا معرفی میکنیم

اگر میخواهید لینکتان در قسمت معرفی سایتها قرار بگیرید حتما لینک مارا به همین عنوان قرارداده ودر ایمیل اعلام کنید که برای قسمت معرفی در لینک معرفی سایت ها
----------------------
چند تا لینک جالب معرفی میکنم اگر دوست داشتید توی قسمت لینک های روزانه خود معرفی کنید

رعایت حجاب در دندان پزشکی!
http://fun.tafrihi.com/2009/05/pic_woman_hejab_dandan_tafrihi.php

از معامله با خانم های بدحچاب معذوریم!
http://fun.tafrihi.com/2009/05/pic_woman_bad_tafrihi.php

عکس های جدید سونگ ایل گوک بازیگرنقش جومونگ
http://jumong.tafrihi.com/2009/05/jumong_song_il_gook_tafrihi.php

عکسی جالب از رضا عطاران با ظاهری عجیب!
http://fun.tafrihi.com/2009/05/pic_fun_ataran_tafrihi.php

جدیدترین کاریکاتورهای ورزشی از بازیکنان
http://tafrihi.com/photo/CaricatureSport

عکس ها و ویدئو اجرای آرش و آیسل در نیمه نهایی یوروویژن ۲۰۰۹
http://tafrihi.com/archive/2009/5/3.htm

امیدوارم خوشت بیاد وبگذارید
www.tafrihi.com
-------------------
موفق باشید

Playmax پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:24 ب.ظ http://www.chavoshi.visit.ws

در یک کلمه می تونم بگم جالب بود واسم . همین
موفق باشین

راستگو جمعه 1 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:43 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
ما یک موتور جست و جوگر ایجاد کرده ایم که فقط سایت های به زبان فارسی در آن ثبت خواهد شد.
اگر شما مایل به ثبت وبلاگ یا وب سایت خود در موتور جست و جو هستید ابتدا باید یک لینک در وبلاگ یا وب سایت خود به آدرس http://www.rastgo.com با عنوان "راستگو" بدهید و بعد در لینک زیر در خواست می دهید تا وبلاگ یا وب سایت شما در موتور جست و جو ثبت شود.
http://www.rastgo.com/submit-script/

اگر پیشنهادی و یا انتقادی دارید خوشحال خواهیم شد از طریق لینک زیر برایمان ارسال کنید:
http://forum.rastgo.com/topic-t741.html

با تشکر و احترام

دوست دار طبیعت جمعه 1 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:38 ق.ظ http://kookherdbirds.blogfa.com

ممنون که به وبلاگ من سر زدی و کامنت گذاشتی
حیفم آمد که لینکی به وبلاگ شما نداشته باشم، شما را لینک کردم. اگر ما رو قابل می دونید پرندگان کوخرد را لینک کنید. ممنون

faiz جمعه 1 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:56 ق.ظ http://beriss.blogfa.com

سلام خانم قاسمی . مطلبت مثل همیشه جالب و خواندنی بود ! باز هم به دیدارت می آیم .
موفق باشید .

لاری شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:33 ق.ظ

سلام

با پوزش از طولانی شدن دیدگاه و نیز، مثل مطرح شده، که پذیرفته ایم- در مثل مناقشه نیست.
آموزش و پرورش نوین تنبیه بدنی را قدغن می کند.
در فرهنگ باستانی و جاری مردم شرق تنبیه جایگاه بس والاتری دارد.
در فرهنگ باستانی ایران در این مورد تناقض شگفت انگیزی وجود دارد که در دو شعر زیر متبلور شده است:
تا نباشد چوب تر- فرمان نبرد گاو و خر.
درس معلم ار بود زمزمه محبتی- جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را.
کمتر مورد تربیتی است که در اندیشه مولانا نگذشته باشد و با شگفتی این مورد نیز از دید او پنهان نمانده است و گاه به این نتیجه می رسم که یک انسان تا چه اندازه باید در صحنه های مختلف اجتماعی حضور زنده،آگاهانه و اندیشه مند داشته باشد تا به این نتایج رشک آور رسیده باشد. بخوانیم:
محبت، داستانی است که در آن لقمان از دست بزرگواری و از خربزه ای که برای وی به ارمغان آورده اند یک برش می خورد و از شیرینی و خوشمزگی آن بسیار تعریف می کند. بزرگ، از قدردانی لقمان شادمان می شود و در پاسخ، برش دوم و سوم تا هفده برش به او می دهد و با خوردن هر برش تعریف ها و سپاسگزاری لقمان ادامه می یابد. او که از اینهمه تعریف و تمجید و تشکر به وجد می آید برش آخر را خود می خورد و تازه متوجه می شود که بسیار تلخ و بدمزه است و شگفت زده از لقمان علت آنهمه توصیف را می پرسد. لقمان می گوید شرمم آمد که با یک بار خوردن تلخ از دست تو زبان به شکایت بگشایم و این، همه، نتیجه محبت های پیشین توست!
خربزه آورده بودند ارمغان
گفت رو فرزند، لقمان را بخوان
چون برید و داد او را یک برین
همچو شکر خوردش و چون انگبین
از خوشی که خورد داد او را دوم
تا رسید آن کرجها تا هفدهم
ماند کرجی گفت این را من خورم
تا چه شیرین خربزه است؟ این بنگرم!
او چنین خوش می خورد کز ذوق او
طبع ها شد مشتهی و لقمه جو
چون بخورد از تلخی اش آتش فروخت
هم زبان کرد آبله هم حلق سوخت!
ساعتی بیخود شد از تلخی آن
بعد از آن گفتش که ای جان و جهان
نوش چون کردی تو چندین زهر را؟
لطف چون انگاشتی این قهر را؟
این چه صبر است، این صبوری از چه روست؟
یا مگر پیش تو این جانت عدوست؟
چون نیاوردی به حیلت، حجتی؟
که مرا عذری است، بس کن ساعتی!
گفت: من از دست نعمت بخش تو
خورده ام چندان که از شرمم دوتو
شرمم آمد که یکی تلخ از کفت
من ننوشم ای تو صاحب معرفت
چون همه اجزام از انعام تو
رسته اند و غرق دانه و دام تو
گر ز یک تلخی کنم فریاد و داد
خاک صد ره بر سر اجزام باد
لذت دست شکر بخشت بداشت!
اثر این بطیخ تلخی کی گذاشت؟
از محبت تلخ ها شیرین شود
از محبت مس ها زرین شود
از محبت درد ها صافی شود
از محبت دردها شافی شود
از محبت مرده زنده می کنند
از محبت شاه بنده می کنند
این محبت هم نتیجه دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست!
نکته ای که با قاطعیت هر چه تمام تر در پایان بیان شده آنجاست که می فرماید: این محبت هم نتیجه دانش است. اما نکته پنهان این داستان آنجاست که اگر قصد محبت هم به کسی داشته باشیم، اول خود باید جنبه های مختلف آن را بیازمائیم مبادا آن محبت همچون خربزه تلخ برای محبت گیرنده محجوب، نه شیرین که بسیار تلخ باشد.

بندر صیادی باسعیدو شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:22 ق.ظ http://www.tavoni-basaidu.blogfa.com

سلام خانم قاسمی . مطلب شما شما خیلی خوب بود ولی یادی از ما نمیکنید به بندر کنگ میگم جریمت کنند

یادی از ما هم بکنید

موفق باشید.

ابراهیم شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:48 ب.ظ http://inja-anja.mihanblog.com

سلام. انسان موجود عجیبی است. اندرونش موجودات و خوی های گوناگونی وجود دارد. این بعهده ماست که کدام یک را رشد دهیم و کدام را مهار کنیم. کار دشواری است اما شدنی است.

فریاد شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:37 ب.ظ

سلام
شاید تقصیر ادبیات وحشی و گفتار بی منطق ماست که موجب بروز رفتارهای نابهنجار اجتماعی می شود و جنگ و جدل هایی را موجب می شود که در اغلب اوقات در فضایی غیر از درگیریهای فیزیکی و صرفا گفتگوهای منطقی خیلی ساده قابل حل است، اما چه کنیم که بعضا خودخواهی و بی منطقی یک یا دو طرف ماجرا همچین صحنه هایی رو رقم میزنه.

بدیس یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ق.ظ http://aask.blogsky.com/

سلام.نظر سنجی جالبی بود.ممنون

[ بدون نام ] یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:27 ب.ظ

سلام
وقتی x=2,y=2 در نتیجه x=y خوب پس (مردها=بچه های کوچک=آدمهای دیوانه=حیوانها)

سلام...باور بفرمایید ارتباط اینها را باهم نفهمیدم...

رحیمیان دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:50 ق.ظ http://www.rahimian.blogsky.com/

سلام
مطلب جالب بود.
یادمه از همون دوران کودکی از دعوا کردن بیزار بودم و اعتقاد به گفتگو داشتم .
الان که این مطلب رو خوندم یاد اون موقع ها افتادم.
یادش بخیر.
موفق باشید.

سلام...از بچگی دنیای خوب و دور از خشونتی داشتید،تبریک میگم....

بدیس سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 ق.ظ http://aask.blogsky.com/

سلام...

مهر جنوب سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:16 ب.ظ http://www.mehre-jonoob.blogfa.com

سلام دوست فرهیخته
پارانوئیدها از کجا امده اند؟ در مهر جنوب منتظرتان می مانم.
با سپاس-رضا برومند-کوالالامپور-مالزی

رضایی سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:23 ب.ظ http://www.marbooti.blogfa.com

سلام خانم قاسمی . مطلب شما شما خیلی خوب بود ول یادی هم از دور دورهای جنوب داشته باشین... ممنونم.رضایی دبیر زبان انگلیسی

امامدادی چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:00 ق.ظ http://www.rahbaremamdadi.blogfa.com

سلام
اگه نمایشگاه عکس اردیبهشت بخش عکسهای خلاق بازدیدکرید حتما به وبلاگم سربزن ونظربدید سپاسگزارم

فریدون چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:06 ب.ظ

با سلام
از اینکه یک اتفاق معمول و ساده رفتاری ( من اینگونه رفتارها را تایید نمی کنم ) مردم کشور ما به طور اعم و شهر ما به طور اخص در بین دانش آموزان دختر ( چون مشخص نیست کلاس چندم بوده است از نظر سنی نمیدانم چد ساله می باشند ) باعث وارد شدن و پرداختن به ریشه ناهنجاریهای اجتماعی گردیده بسیار خوب است ، اما شکل پرداختن ، قضاوت و نتیجه اخلاقی آن گویای نادیده گرفتن بسیاری از اصول جامعه شناسی و ساده انگاشتن آنچه ما آنرا ناهنجاریهای موجود در جامعه بشری می انگاریم شده است ، قر ار گرفتن بچه های کوچک ، مردها ، آدمهای دیوانه و حیوانها که فکر میکنم به ترتیب و اولویت بخشیدن نظرات نظر دهندگان بوده است ، حذف نام مردها اگر نوعی مماشات نخوانیم بیشک نگاهی ترحم آمیز از سوی نیمی از مردم به نیمه دیگر آن می باشد . قرار گرفتن مردها بعد از بچه ها که در جامعه ما گناهی بخاطر عدم کنترل رفتاری خود ندارند و قرار گرفتن حیوانات در رده آخر ، حتی اگر اسم " مردها " با توافق نظر دهندگان حذف شود از ذهن آنها حذف نمی گردد .
من فکر می کنم برای تحلیل و شناخت عوامل برخوردهای تهاجمی ( زبانی و فیزیکی ) قبل از هر چیز باید به شناخت پدیده های تاثیر گذار بپردازیم . نوشته ای " از قوه قهریه استفاده کردم ! و به هیچکس اجازه گله،شکایت و فرجه درخواست قضاوت ندادم " نمیدانم برخورد خودت چگونه تعبیر و تفسیر می کنی اما به کارگیری کلمه قوه قهریه تداعی کننده به کارگیری خشونت است ( توهین و فحاشی مورد نظر نیست )، سوال این است اگر شما دارای قدرت اداری کنترل آن بچه ها نداشتید و آنها به حرف شما توجه نمی کردند از چه ابزاری برای کنترل آنها استفاده می کردی ؟ کمتر افرادی خواهیم یافت که پس از برخوردهای ناهنجار خود را گناهکار بدانند بیشتر سعی خواهند کرد به توجیه رفتارشان بپردازند . باشد تا در فرصتی دیگر بیشتر به این موضوع بپردازیم
تا فرصتی دیگر .....

سلام...بله،نه از ذهن من حذف می شود و نه از ذهن شاگردان...بخش قضاوت و نتیجه اخلاقی در این پست گنجانده نشده است.این بارش فکری در قالب سوال و جواب ادامه داشت.هدف از حذف نمودن نام مردان از این لیست این بود که بحث در این مورد در چارچوب یک کلاس در نظام آموزشی فعلی نمی گنجد خصوصا باتوجه به سن کم دانش اموزان آن کلاس(پایه اول) احتمالا اگر این اتفاق در پایه سوم می افتاد،آنها به این سادگی اجازه حذف نام مردان را از این لیست نمی دادند و درمورد دلیل آن سماجت می نمودند.
عرف ادبی ! که در میان نوشته های بلاگرها معمول شده است،این است که برای بیان جمله ای در قالب مزاح،آخر آن جمله یا کلمه علامت تعجب(!) درج می نمایند کما اینکه من در جمله مورد اشاره شما اینکار را کرده ام (از قوه قهریه استفاده کردم !) البته به عنوان یک معلم اعتراف می نمایم که رفتار دیکتاتوری چند دقیقه ای ! برای ایجاد نظم در کلاس سی واندی نفره و پایه اول امری اجتناب ناپذیر است.شما تصور کنید،درصورت گوش دادن به گله و شکایت تک تک آنها نه صدایی به صدا می رسید و نه نتیجه مورد نظر بذست می آمد.
مطمئنا من اگر قدرت دعوت به سکوت جمعی را نداشتم،هرگز معلم نمی شدم و هر گاه احساس کنم برای کنترل کلاسی باید از بدترین شیوه استفاده نمایم،حتما از این ماموریت خطیر استعفا می دهم.

بندرجاسک-فرزاد بادروج چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:42 ب.ظ http://jaski.blogfa.com

دادا سلام.
اینقدر توی هر بحثی اسم مردا را نیرا تو را خدا.
نمی دونم ندیدی و یا شایدم دیدین و نمیگین کلیپ های دعوای دختران در مدارس و حتی بازار و در جاهای شلوغ.
از این بگذریم من چند روز پیش در یکی از دانشگاه های شاهد درگیری شدید ۳ دختر دانشجو بودم که اول با فحش و حرف از خودشون پذیرایی می کردن بعد با مشت و لگد و کتک.
ببخشید که این کلمات را می نویسم و قصد هم نداشتم بنویسم ولی بخشی از دختران جامعه ما یا عقده ای شدن و یا هار شده اند اینو باید قبول کرد.

سلام کاکا فرزاد
اینها را نوشتم تا شاید برای دو نفر از دختر خانومایی که این وبلاگ میخونن تلنگری باشه که دعوا و زدوخورد ،ارزش فردی و هنجاراجتماعی نیست.در حقیقت یادآوری برای خانومایی که فکر میکنن هرکاری که مردان انجام دهند درست هست و برای بروز بودن و قوی بودن و درمقابل آنها به زعم خودشان کم نیاوردن،باید از آنها تقلید کرد.البته الگو بودن رفتار بسیاری از مردان خانواده بعنوان پدر،برادر بزرگتر و ... را نباید فراموش کرد.

سه شنبه ها پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:07 ب.ظ http://www.3shanbeha.mihanblog.com

درسه شنبه هامنتظرتان می مانیم...

صمد پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:17 ب.ظ http://kaghazkahi.mihanblog.com

زن و مرد کوهنورد در قله دماوند


گروه حوادث ـ دو زن و یک مرد کوهنورد که همراه گروهی از کوهنوردان هرمزگانی قصد صعود به قله دماوند را داشتند به دلیل افت شدید دمای بدن و سقوط از ارتفاعات، جان باختند.
به گزارش ایسنا، هفته گذشته یک گروه 11 نفری متشکل از کوهنوردان اهل هرمزگان برای صعود عازم قله دماوند شدند. آنها به منطقه «بارگاه سوم» رسیده بودند که مسئولان فدراسیون کوهنوردی به دلیل شرایط نامساعد جوی و نداشتن تجهیزات مناسب به آنان توصیه کردند از صعود منصرف شوند، اما این مسئله با مخالفت کوهنوردان روبه‌رو شد و آنها بدون توجه به توصیه‌ها به راه خود ادامه دادند. حال آن که فقط یکی از آنها، جدا شد و از ادامه مسیرمنصرف شد. 10 تن دیگر همچنان به راه خود ادامه دادند اما پس از مدتی، شش نفر دیگر از اعضا در ارتفاع 5200 متری به دلیل شرایط نامساعد جوی از ادامه صعود منصرف شده و بازگشتند. اما چهار تن دیگر به صعود در ارتفاعات ادامه دادند. ساعت 2 و 30 دقیقه بعدازظهر دوشنبه - 4 خرداد - کوهنوردان پس از فتح قله، به پائین بازمی‌گشتند که در بین راه دو زن کوهنورد دچار افت شدید دمای بدن شده و جان باختند. یک مرد همراهشان نیز از ارتفاع سقوط کرد و کشته شد اما کوهنورد چهارم موفق شد خود را به پائین قله برساند. در حال حاضر قرار است گروهی از داوطلبان با هماهنگی هیأت کوهنوردی استان تهران، برای یافتن و بازگرداندن اجساد سه کوهنورد به منطقه اعزام شوند. جزئیات بیشتری درباره این خبر اعلام نشده است.



یکی از این سه نفر دوست صمیمی من بوده..

خواهش میکنم واسشون دعا کنید ، اخه بعد از سه روز جستجو هنوز پیداشون نکردن...

خواهش می کنم واشون دعا کنید

سلام...با تأخیر...ان شاء الله دوست شما جزء اون سه نفر نبوده باشه ...

مهرگان جمعه 8 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:54 ق.ظ

سلام
خوب هستین؟
هیچ کس دعوا کردن رو امر پسندیده ای نمیدونه(البته آدمهای نرمال)اما به نظر من دختر خانم ها دفاع شخصی رو باید بگیرن!!

راستی نمی خواین به حرفتون عمل کنید ؟

سلام....با فراگیری دفاع شخصی خیلی موفقم ؛)
مگه شما بندر اومدین ؟

فریدون جمعه 8 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:55 ق.ظ

با سلامی مجدد
من کاملا با استدلالهای شما موافقم هرچند توضیحتان پیرامون به کارگیری کلمه قوه قهریه و علامت تعجب حد اقل برای من قانع کننده نبود ( من علامت تعجب شما را گریز ناپذیری تقابل اندیشه و عمل ارزیابی کردم ) ، ولی نه شما در به کارگیری شکلی از قوه قهریه برای کنترل جو حاکم بر کلاس درسی گناهکار هستید و نه در چارچوب نظام آموزشی بیش از نیم قرن اخیر چاره ای دیگری داشتید همین قدر که معلمان دلسوزی مثل شما که متاسفانه تعدادشان هم زیاد نیست با تکیه بر علاقه مندی به حرفه خود و با بهره گیری از تجربه زندگی شرایط مباحثه و مجادله در کلاس درسی با تمام محدودیتها برقرار می کنید قابل تقدیر است .
بحث من از همین رشد نایافتگی فرهنگی در نظام آموزشی ما و تسری آن به جوانب دیگر اجتماعی آغاز می شود . به درستی نوشته ای " بحث در این مورد در چارچوب یک کلاس در نظام آموزشی فعلی نمی گنجد " من میخواهم به این بحث از جنبه دیگر و در قالبی غیر متعارف بپردازم ، قانونمندیهای طبیعت خواه آرمانگرا باشیم و خواه واقعگرا از واقعگرایی طبعیت می کند نه از آرمانگرایی . تکامل انسان خواه انسانهای نئواندرتال انسانهای اولیه فرض کنیم و خواه فرضیه داروین در تکامل تاریخی انسان پایه تکامل بدانیم ، مانع از تشابه غریضی انسان و حیوان نمی گردد . تصور عمومی وقتی می گوییم انسان ، بر این است که او دارای تمام صفات نیکی که حتی خود از داشتن آن عاجزیم می باشد و با همین نگاه است که جامه ای بر قامت این موجود دوپا می پوشانیم و او را دارای صفات عالیه می دانیم ، غافل از اینکه در بسیاری موارد این انسان دارای خوی و خلقی به مراتب بد تر از وحشی ترین حیوانات می باشد ، بین دارا بودن خصایل نیک ( آنچه ما آنرا نیک می پنداریم ) بصورت بالقوه در انسانٍ ذیشعور و به بالفعل در آوردن آن فاصله عمیقی است که باید با رسیدن به مدنیت پر شود ، به بیان دیگر برای گذار از وجه حیوانی به خوی آنچه در ذهن ما تداعی کننده انسان و انسانیت است شرایطی لازم که بدون آن تحقق این امر امکان پذیر نمی باشد . حیوانات بدون تدوین قوانین پایبندی شگرفی به قوانین نانوشته خود دارند ( موریس مترلینگ در اینمورد نوشته های خوبی دارد ) و لی انسانها نه فقط حریم همنوعان را نادیده می گیرند که تلاش خستگی ناپذیری برای به سخره گرفتن قوانین نوشته شده و مدون خود به کار می برند ( از اینکه بسیاری از قوانین نوشته شده توسط همین انسانها ناقض حقوقهای فردی همنوعان است می گذرم ) . وقت کم است اگر فرصتی پیش آمد بیشتر به این مسئله خواهم پرداخت .
پس تا فرصتی دیگر .....


سلام...کنگ چه انسان های فرهیخته ای دارد که خود را از کنگیان دریغ داشته اند.جناب فریدون اعتراض من را بخاطر دریغ نمودن این همه تراوشات فکری سازنده که متاثر از مطالعه و تفکر و کنکاش شماست،پذیرا باشید...از همراهی تان با این بحث واقعا متشکرم...

نو ید صالحی جمعه 8 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:16 ق.ظ http://navid.blogsky.com

سلام.
به روزم .شما را به دیدن عکس جدید فتوبلاگم دعوت می کنم

[ بدون نام ] جمعه 8 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:08 ق.ظ

سلام به روزم (لاتیدان)

امامدادی شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:09 ق.ظ http://www.rahbaremamdadi.blogfa.com

ممنون نظر دادید.فریده خانم

مهر جنوب شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:10 ق.ظ http://www.mehre-jonoob.blogfa.com

سلام دوست فرهیخته
دعایی که دیگر اجابت نمی شود.در مهرجنوب منتظرتان می مانم.
با سپاس رضا برومند-کوالالامپور-مالزی

کشکنگ شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:57 ب.ظ http://keshkang.blogsky.com

سلام.....با عرض معذرت من هیچی از مطلب شما ندونستم
یعنی نمیتونم اینها را قبول کنم .من با اینکه با زنها موافق هستم اما وقتی سوالی را که از دانش اموزان پرسیدید را خواندم اولین تصویر در ذهنم دو گروه از جنس زن به نمایش امد
ان هم در جامعه خودمان...چند وقت پیش داشتم یک کتاب می خواندم یادم نمیاد از چه کسی یا فروید یا نیچه .امادر کتاب گفته بود یک سوال است که سالهاست به ان فکر میکنم
.من هم مدت ها ست فکر میکنم که....
...یک زن چه می خواهد....

سلام...من هم خدمت رسیدم و زیاد از مطلب شما چیزی نفهمیدم ! نه از سرتلافی بلکه به واقع...راستی نیچه که دیدگاهش درمورد زنان معروف است ! هر چند اگر در زمان کنونی زندگی می کردند این دیدگاه را نداشتند.

مهر جنوب دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:23 ق.ظ

سلام دوست فرهیخته
بازخوانی اولین مستند تبلیغاتی میرحسین موسوی
در مهر جنوب منتظرتان می مانم.با سپاس -رضا برومند

امامدادی چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:00 ق.ظ http://www.rahbaremamdadi.blogfa.com

سلام
فریده خانم مطالب عالی بود

رحیمی هلری پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:42 ق.ظ http://oxygen-o2.blogsky.com

سلام
مطلب آموزنده ای است مشروط بر اینکه آقایان از این مطلب تعبیر بد نکنند.
موفق و پیروز باشید

فیض پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ب.ظ http://beriss.blogfa.com

سلام دوست عزیز .
وبلاگم را با مطلبی از انتخابات به روز کردم منتظر نظرات شما عزیزان هستم .
می خواهم اگر مایل باشید با شما تبادل لینک بکنم .
موفق باشید .[گل][گل][گل]

قلب بندرکنگ جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ب.ظ http://www.heartkong.blogfa.com

سلام وبلاگ جالبی دارین
فقط اگه عکس های از امروز بندرکنگ همچون پارک پرتغالی یا نماهای واقعن قشنگ توی وبلاگ بذارین وبلاگتون قشنگ تر ودوست داشتنی تر هم خواهد شد.
حتما بهم سربزنین (وبلاگ قلب کنگ)

خبرهای غیرقابل پخش هرمزگان جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:37 ب.ظ http://bandarpress.blogfa.com

سلام دوست عزیز وخوش اندیشه .با مطلب " مردم بازنده مناظره احمدی نژاد وموسوی " به روزم .نظرات شما برایم بسیار ارزشمند است

منصور جمعه 22 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:01 ب.ظ http://joukar.blogfa.com

سلام دخت کنگ
وبلاگ خوبی اتسته، اتونی هم بهترش بکونی. کارت هم نگاه امکه خیلی عالی هن.
وبلاگ خوبی داری ، امیدوارم موفق باشی...
اگه شد به سری به وبلاگ من بزن.
ممنون ابوم یه سری بزنی

فریدون یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:15 ق.ظ


با سلام و تشکر از اظهار لطفتان
دوستان زیادی اهل مطالعه و صاحب نظر در شهر کوچک کنگ هستند که نیاز به حضور فعالشان در وبلاکهای شهری احساس می شود اما دریغ می ورزند ، من به نوبه خود سعی کرده ام هم خود حضور داشته باشم و هم دوستان را به حضور فرا بخوانم ، اما چه باید کرد که بضاعت ما همین است .
بارها نوشته ام که وبلاک نویسان شهر کنگ صرفنظر از شکل بیان با همه محدودیتهای کشوری و منطقه ای که آنها را مورد ستم مضاعف قرار می دهد ، با انتخاب مطالب اجتماعی مناسب ، نوشته شان به قول کنگیان یک سر و گردن از وبلاک نویسان شهرستان بالاتراست ( هر از چند گاهی بعضی از وبلاکهای شهرستان مطالعه می کنم ضیق وقت و گرفتاریهای روزمره مانع از آن است که کامنت بگذارم ) اغراق نیست اگر بگویم در میان وبلاکهای موجود ( علی رغم نقدی که بر آن دارم ) دخت کنگ جایگاه ویژه ای دارد .
نوشته بودم " به این بحث از جنبه دیگر و در قالبی غیر متعارف بپردازم " من معتقدم انسان به لحاظ ذاتی بزهکار است و یا بهتر است بگویم خوی ذاتی انسانها حیوانیست ، بسته به اینکه آدمها در چه جامعه ای و با کدام فرهنگی رشد می کنند شخصیت و مُتد زندگی آنها شکل گرفته و ساخته می شود ، تغییرات فرهنگی یک شبه حاصل نمی شود ولی پس رفت از فرهنگ متمدّنانه به فرهنگی وحشت آفرین سریعتر از گذار به عکس آن صورت می گیرد . به باور من این تجربه تلخ زندگی ریشه در ماهیت خوی دد منشانه انسانها دراد . در کتاب بابک خرمدین نقل است که وقتی اسیران ایرانی به عنوان برده به نزد خلیفه عباسی در بغداد بردند ، خلیفه با عصبانیت گفت مگر نگفتم اسیر ایرانی را بکشید و اسیر هندی را به عنوان برده به نزد ما بیاورید چون ایرانیان خوی سرکشی دارند و هندیان مطیع و فرمانبر هستند ( نقل به مضمون ) جدای از صحت وسقم این مطلب ، واقعیت اینست که امروز بعد از گذشت بیش از هزار سال هنوز هم این تفاوت فرهنگی محسوس و قابل درک است . برای درک این مسئله لازم نیست به راه دور برویم در زندگی روز مره حتی اگر صفات خودمان را منصفانه به نقد بکشیم زود متوجه خواهیم شد . ما کلمه شخصیت و شخصیت کاذب را خیلی وقتها در مورد بعضی افراد به کار می بریم ...
مغز انسان مانند دیگر اعضای بدن رشد می کند ولی پیچیدگی رشد مغز در گرو یافته های پیچیده است ، انسان از بدو تولد تمام اندام بدنش و از آن جمله مغز شروع به رشد کمی میکنند ، اگر عامل تغذیه برای رشد بدن امری ضروری و یکسان بدانیم ، فراگیریها ( صحبت کردن ، فکر کردن ، آموختن حرفه و ... ) همه نیازمند آموزش و تمرین وتکرار است .
ایرج میرزا شعر زیبایی در ارتباط با تلاش مادر برای یادگیری کودک دارد تاهم مقام مادر را قدر شناسد و هم ضرورت فراگیری :
گویند مرا چو زاد مادر - پستان به دهن گرفتن آموخت ** شبها بر گاهواره من - بیدار نشست و خفتن آموخت لبخند نهاد بر لب من - بر غنچه گل شکفتن آموخت ** دستم بگرفت و پا به پا برد - تا شیوه راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم – الفاظ نهاد و گفتن آموخت ** پس هستی من زهستی اوست – تا هستم وهست دارمش دوست
فکر می کنم نتوانستم اصل مطلب را ادا کنم ....
پس تا فرصتی دیگر ....

وحید زرین مهر جمعه 26 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:34 ق.ظ

با سلام من وحید هستم از بحرین سلام به شما هم شهری هایم سلام به ای کنگ سلام به ای محله ابوزر سلام به شما بجه های کنگ خدافظ

وحید زرین مهر یکشنبه 28 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:58 ق.ظ

با سلام به شما خانم و اقای گل من وحید هستم از بحرین من یک شهر برای شما داریم فقط با عربی است (ایرانی وافتخر ولما ما یعجبه ینتحر ویکتب علی قبرة من قحر )

سلام...برای یک ایرانی این شعر مصداقی ندارد.

مهرداد سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:30 ب.ظ http://tobeboodan.blogfa.com

سلام
عالی بود. خانم فریده قاسمی از شما خواهش می کنم اگر مطلبی در مورد زنان دارید برای من بفرستید تا ترتیب چاپ آن را در ماهنامه ی ایرانیان در انگلیس بدم.
البته ایمیل مجله رو براتو می فرستم. فقط خواهش می کنم در قسمت نظرات ایمیل را ثبت نکنید.

هزاران گل سرخ

سلام
باتشکر...

منصور هلری جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:00 ق.ظ

سلام.عالی بود

سلام،سلامت باشین...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد