زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

ندا و ترانه

رسانه 

دیداری،شنیداری 

و مکتوب،مجازی  

یا دروغین 

فرقی نمی کند 

همه برای  

دفاع از حق 

اطلاع رسانی صحیح 

و محکوم کردن دیگری 

از ندا و ترانه 

مایه می گذارند. 

زن 

آنچنان اسطوره مظلومیت است 

که حتی در سیاست 

از مظلوم نمایی او 

مایه می گذارند 

... و باز هم قصه استفاده ابزاری از زن ... 

--------------------------------------------------------------------------------------- 

پاسخ هایی که به بعضی نظرات داده شده است شاید تکمله ای باشد برای این پست...  

۰۰۰اگر می خواستم راه سیاست را دنبال کنم،عضویت در شورای شهر را دو دستی می چسبیدم و بلکه راه سیاست و رسیدن به مقاطع بالای سیاسی را دنبال می کردم.خیر من از سیاست ... بگذریم،این پست سیاسی نیست بلکه اجتماعی است مربوط به زنان است.گاهی تصور فرشته گونه و مقدسانه از زن،عین افول شخصیت او بعنوان انسان است.زن فقط انسان است نه چیزی کمتر و نه چیزی بیشتر... 

۰۰۰دروغین صفتی است که به رسانه نسبت داده ام.رسانه دیداری،رسانه شنیداری و رسانه مکتوب،رسانه مجازی یا (حتی)رسانه دروغین.فرقی نمی کند همه (به خیال خود) در دفاع از حق هستند،در حال اطلاع رسانی صحیح می باشند،و شده است که برای محکوم کردن رسانه دیگر فورا به سراغ جزئیات مرگ ندا و ترانه می روند.زمانی بیان جزئیات مرگ این دو خانم روال عادی اطلاع رسانی محسوب می شود که به جزئیات مرگ اقایان دیگر نیز پرداخته شود.زنان و دختران اگر در این حرکت شرکت جسته اند حساب خود را به واسطه زن بودن شان از آقایان جدا ننموده اند.آنان به حکم انسان بودن شان در این حرکت شرکت جسته اند.پس انتظار می رود همه رسانه های فوق الذکر به این دو خانم به اندازه ای توجه کنند که به دو انسان توجه می شود به دو آقا توجه می شود.نه آنکه جنسیت آنان دلیلی بر ویژه بودن این حادثه باشد.نمی دانم فلسفه حقیقی شعر گفتن چیست؟ولی این نوشته هایی که فقط چیدمان کلمات آن مانند شعر است زمانی در وبلاگ دخت کنگ جا خوش می کند که احساس می کنم میلی به توضیح نثرگونه و جملات معمول ندارم.ترجیح می دهم از واژگان محدود مدد جویم و کلماتی که ذهن را دق الباب می کنند به رشته تحریر درآورم.ضمن آنکه ادعای بی نقص بودن آن،غلوی است غیرقابل جبران...

نظرات 16 + ارسال نظر
mzhs پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:01 ب.ظ

خودتون شدین مخالف اینجنین محکومیتهای!!!!چرا در عجب باشین همین اتفاق هم بزرگش نمی کردن, اولین کسی که
گیر میداد شخص شما بودین...
شما دارید اینو میگید چنین مسائلی را محکوم نکنید چون
محکومیتش یعنی استفاده ابزاری زن.........

رها پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:21 ب.ظ http://fair-eng.blogsky.com

سلام، خوبین؟
دیگه بهم سر نزدین! چرا؟! چون دیگه انگلیسی نمی نویسم؟!!
پست جالبی بود
سبز باشید

سلام...خوبم خدا رو شکر...چر ادیگه انگلیسی نمی نویسین ؟!!‌ ؛)

Playmax پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:23 ب.ظ http://www.chavooshi.visit.ws

چیز خاصی ندارم بگم .... تقریباً کلیات رو تو همین سه پست میشه یافت .
در موردآخرین پست تون بایستی بگم آشنایی با این نوع سروده ها یا نوشته ها ندارم ...
کاش یه خورده بیشتر توضیخ می دادید.

با عنوان Permanently silence I hide به روزم .

سلام...خدمت می رسم...

برتر پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:44 ب.ظ

حالا چرا این دوجمله رو اینقدر کشش دادید...آها اینجوری نوشتی که بگی شعره!!!!دارم ازت ناامید میشم تا حالا فکر میکردم قادر به نوشتن افکارت هستی خواهر!!!

آزاده پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:41 ب.ظ http://azadehnozad.blogfa.com

ممنون.

لاری جمعه 23 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:04 ق.ظ

سلام
مثل های ایرانی برآیند هزاران سال شکست های پی در پی تاریخی اند
آفتابه لگن هفت دست- شام و ناهار هیچی.
دبیر ریاضی داشتیم که هرکجا هست خدا یارش باد و همیشه دو مثل خودساخته را گوشزد می کرد
- حاصلضرب ادعا در واقعیت مقداری است ثابت.
مثل دوم با موضوع بی ارتباط است اما جالب است
- برخی دریای علمند اما به عمق یک بند انگشت.
روزی با یک کارشناس چینی در زمینه راه های برون رفت از بیکاری فراگیر صحبت می کردم نظر جالبی داشت- او می گفت همیشه در جامعه بسترها و زیرساخت های لازم را ایجاد کنید پله های بعدی خودبخود طی خواهند شد مثلا لازم نیست شما برای روستاها راه آسفات درست کنید- حمام بسازید یا مدرسه و بیمارستان. در روستاها کارخانه بسازید- کار ایجاد کنید- ثروت ایجاد کنید آنگاه خود کارگران و کارفرمایان راه خواهند ساخت- بیمارستان و مدرسه و سایر امکانات رفاهی به وجود خواهند آورد.
محو دیدگاه ابزاری به زن و محدودیت های جنسی نیز که یکی از ستون های بن بست اجتماعی در جامعه ماست نیازمند تغییر دیدگاه های پایه و به گفته بسیار ساده آن بزرگ به سادگی و پیچیدگی شستن چشم هاست.

سلام...و چقدر افراد (زن یا مرد فرقی نمی کند) از شستن چشم هایشان ابا دارند ...

فاطمه جمعه 23 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:20 ب.ظ

بدون سلام و عرض ادب
خیلی بی سر و ته و عامیانه کلاماتی سر هم کردید و شاید وابستگیت به این و ان ارگانها مجبورت میکند که چنین کر و کور باشید .
خیلی برات متاسفم

mzhs جمعه 23 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:19 ب.ظ

با سلام
چرا فریدون نظر نمیده/این وبلاگو بیشتر به خاطر نظر های فریدون دنبال میکنم/اگه وبلاگی داره واسم بذار

سلام بر شما...قبلا هم گفته بودید...بی اطلاعم...

فریدون جمعه 23 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:27 ب.ظ

فرصت کم و درگیری کاری مانع از این گردیده که بیشتر در خدمت همشهریهای خوبم باشم باوجود این سعی خواهم کرد به اندازه وسعم در تلاش صادقانه وبلاک نویسان شهرم سهیم و هم فکری نمایم
در دو مطلب قبل دخت کنگ می نویسد :
" از شخصیت او خوشم می آید.در عین حالیکه هزار درد جسمی و روحی دارد اما اطرافیانش از توجه او بی نصیب نیستند.درست برعکس ما که وقتی کوچک ترین مشکلی ذهنمان را درگیر می کند از اطرافیان و حتی عزیزان مان غافل می شویم و از این بدتر آن حالت حق به جانب مان است که :بابا ما خودمان هزار و یک درد داریم حالا بیاییم و مشکل فلانی را هم حل کینم.کار به آنجا می رسد که حاضر نمی شویم حتی در غم و غصه فلانی شریک شویم. ”
نیک نفسی و یا اصطلاحا شکسته نفسی خوی مردم خونگرم مرزنشینان ایران به خصوص مردم جنوب و منطقه ماست ، با وجود این از آنجاییکه احتمالا مراجعین وبلاک دخت کنگ از مرز شهری فراتر می رود لازم دانستم توضیحی بر این نگاه داشته باشم .
چه نویسنده مطلب و چه بسیاری از همشهریان خوب بی تردید از تنگناهایی که بخشی از مردم کشور و بخصوص شهر کنگ از آن رنج می برند اندهگین هستند ، هر چند ملامتگران خاموش ذهنی شرمندِگان فعال عملی هستند اما تردید ندارم که بخش توانمندتر جامعه در یاری همشهری گرفتار خود قدمی هرچند لرزان بر می دارد ، عدم وجود هماهنگ کننده ، در این امر گره کوری است که باید توسط فعالین اجتماعی گشوده و سازماندهی شود ، با وجود این منکر وجود گروه اندکی از بی دردان با شعار به من چه ولش کن بابا و .... برای تبری جستن خود از این اعمال ناپسند نیستم ، هم چنین فشارهای مالی و روحی که به خاطر مشکلات روزمره بر بخش زیادی از مردم وارد می گردد بعضیها را نا خواسته سر در گریبان فرو برده به گو نه ای کمتر توان دیدن اطراف خود دارد ، اما بی انصاقی است اگر آنرا به کل مردم خوبمان تعمیم دهیم
تا فرصتی دیگر ......

فریدون شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:57 ق.ظ


در نوشته مطلب جدید دخت کنگ پارادوکسی ( تقارن و تضادی ) وجود دارد که شاید فهم من از درک رابطه آن عاجز است ، آنچه چند ماهی است در کشور ما می گذرد و دستاورد انقلاب را مورد تهدید قرار داده است قلب بیشتر ایرانیان را می آزارد . بدون شک وقایع تاسف بار پیش آمده که منجر به مرگ تنی چند از هم میهنانمان در اعتراضی مسالمت آمیز شد روزهای سخت برای مردم و کشور ما ایجاد کرده است .
نفهمیدم نوشته شعر گونه بالا از کسی است و یا نویسنده خود نوشته است با همه اینها به نظر می رسد قبل از یا دروغین باید عکس دروغین وجود داشته باشد ، و اگر بگوییم دروغین اساسا حکمی در نفی موضوعی صادر کرده ایم که واقعیت دارد . اینکه نوشته اید " همه برای دفاع از حقِ اطلاع رسانی صحیح و محکوم کردن دیگری از ندا و ترانه ( وسهراب و محسن و ... ) مایه می گذارند نمی توان نتیجه گرفت که قصه استفاده ابزاری از ( زن ) در سیاست است ، بخصوص که امروز در جامعه فرهیخته ایران سیاست جزئی از زندگی روزمره مردم شده است . تردیدی نیست که بدخواهان همیشه تلاششان این بوده و هست که از آبِ گِل آلود ماهی بگیرند ، زنِ امروز در جامعه ایران به چنان رشدی رسیده است که به درستی در پست قبلی جایگاه صدارت و وزارت برای آن قائل گشته ای ، جایگاهی که تفکر مرد سالارانه حاکم بر جامعه ما تا کنون به ناحق از زنان اندیشمند و سیاستمدار دریغ داشته است . باشد اگر فرصتی شد در مورد پست قبلی هم نظرم ارسال خواهم کرد .
پس تا فرصتی دیگر ....

جهت اطلاع شخصی
با سلام برداشتم برایت ارسال می کنم
رسانه ( ابزار اطلاع رسانی )
دیداری،شنیداری اگر منظور سیما و صدا ( تلویزیون و رادیو )
و مکتوب،مجازی ( مکتوب و مجازی ) روزنامه و دنیای مجازی ( سایت و وبلاک ) باشد
یا دروغین چه چیزی یا دروغین
فرقی نمی کند البته اگر منظور آن چهار مورد باشد فرقی نمیکند
همه برای
دفاع از حق
اطلاع رسانی صحیح
و محکوم کردن دیگری اگر اطلاع رسانی صحیح هست به نتیجه اخلاقی آن که ممکن است محکوم کردن دیگر باشد کاری نداریم
از ندا و ترانه
مایه می گذارند - اتفاق پیش آمده برای ندا و ترانه واقعیتی است انکار ناپذیر و درنتیجه اطلاع رسانی در این مورد از آنها مایه گذاشتن نیست
زن
آنچنان اسطوره مظلومیت است
که حتی در سیاست
از مظلوم نمایی او - تردید دارم که با جایگاهی که امروزه زن درجامعه ایران بدست آورده است بتوان از مظلوم نمایی او حرفی زد
مایه می گذارند
... و باز هم قصه استفاده ابزاری از زن ...
شاید من اشتباه برداشت کرده ام با همه اینها جسارتم به صداقتم به بخشید - فریدون

با سلام
دروغین صفتی است که به رسانه نسبت داده ام.رسانه دیداری،رسانه شنیداری و رسانه مکتوب،رسانه مجازی یا (حتی)رسانه دروغین.فرقی نمی کند همه (به خیال خود) در دفاع از حق هستند،در حال اطلاع رسانی صحیح می باشند،و شده است که برای محکوم کردن رسانه دیگر فورا به سراغ جزئیات مرگ ندا و ترانه می روند.زمانی بیان جزئیات مرگ این دو خانم روال عادی اطلاع رسانی محسوب می شود که به جزئیات مرگ اقایان دیگر نیز پرداخته شود.زنان و دختران اگر در این حرکت شرکت جسته اند حساب خود را به واسطه زن بودن شان از آقایان جدا ننموده اند.آنان به حکم انسان بودن شان در این حرکت شرکت جسته اند.پس انتظار می رود همه رسانه های فوق الذکر به این دو خانم به اندازه ای توجه کنند که به دو انسان توجه می شود به دو آقا توجه می شود.نه آنکه جنسیت آنان دلیلی بر ویژه بودن این حادثه باشد.
نمی دانم فلسفه حقیقی شعر گفتن چیست؟ولی این نوشته هایی که فقط چیدمان کلمات آن مانند شعر است زمانی در وبلاگ دخت کنگ جا خوش می کند که احساس می کنم میلی به توضیح نثرگونه و جملات معمول ندارم.ترجیح می دهم از واژگان محدود مدد جویم و کلماتی که ذهن را دق الباب می کنند به رشته تحریر درآورم.ضمن آنکه ادعای بی نقص بودن آن،غلوی است غیرقابل جبران...
جناب فریدون بازهم مرا ببخشید که بخش جهت اطلاع شخصی را انتشار عمومی می دهم.تشکر مرا پذیرا باشید.

بندرجاسک-فرزاد بادروج شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:20 ق.ظ http://jaski.blogfa.com

سلام دادا.
شما هم سیاسی شدی؟؟؟
خوش اومدی به جمع وبلاگ های سیاسی

سلام کاکا فرزاد...نه داداش ! اگر می خواستم راه سیاست را دنبال کنم،عضویت در شورای شهر را دو دستی می چسبیدم و بلکه راه سیاست و رسیدن به مقاطع بالای سیاسی را دنبال می کردم.خیر من از سیاست ... بگذریم،این پست سیاسی نیست بلکه اجتماعی است مربوط به زنان است.گاهی تصور فرشته گونه و مقدسانه از زن،عین افول شخصیت او بعنوان انسان است.زن فقط انسان است نه چیزی کمتر و نه چیزی بیشتر...

mzhs شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ب.ظ

نه اینجوری نیست , موضوع این دو نفربه سبب مسائلی دیگر بزرگ شد/اولیش به خاطر نوع فیلم برداری ونحوه کشته شدنش/دومیش هم به این دلیل بود که اولین شخصی بود
که مسائل واتفاقات داخل زندان با مدارک او رونمایی شد

ابراهیم یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:37 ب.ظ

سلام. جالب است! آن نوشته ساده و کوتاه اول شما را مجبور به اضافه کردن تکمله ای بلند کرد!
سیاست؟! اعتراض؟! مخالفت با رسانه ؟!...
گمانم ابتدا داستان سر حق و حقوق زن بود و نه این چیزها!!!
از کجا که به کجا نمی رسیم ما !!!!

سلام...از آنجا به اینجا !!!‌ چه می شود کرد،برادر ... تمرینی است برای نوشتن و گفتن ...

فریدون یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:12 ب.ظ

با سلام
با تشکر از توضیحاتتان ، لازم دانستم نکاتی چند بر توضیحاتتان بنویسم اما قبل از آن باید بگویم مطالبی که جهت اطلاع شخصی می نویسم به خاطر جلوگیری از بحثهای کم کارامد و ایجاد فضای آرام برای برخورد با موضوع هست و درج و یا عدم درج آن به صلاحدید شما بستگی دارد .
با شناخت نسبی که از روحیات وبلاک نویسان خوب شهرم دارم خیلی وقتها علی رغم نارساییها در مطلب نوشته شده ( به نظر شخصیم ) می دانم منظور نویسنده جز برداشت ظاهری من هست با وجود این همانطور که بارها توضیح داده ام سعی میکنم نقدی بر نوشته های دوستان بنویسم . بارها نوشته ام دوستانی که زحمت بازدید از وبلاکها به خود می دهند جا داشت اگر بیش از چند کلمه ( وبلاک خوبی داری ، به من سر بزن ، مطلب جالبی نوشتی و ... ) می نوشتند . بگذریم ...
نوشته ای " ... دروغین صفتی است که به رسانه نسبت داده ام ..... یا ( حتی ) رسانه دروغین .... همه ( به خیال خود ) در دفاع از حق هستند ، در حال اطلاع رسانی صحیح می باشند ".
نمیخواهم وارد بحث افراد حتی به لحاظ جنسیتی بشوم بلکه هدفم نقد نوشته ای است که بدون اینکه نویسنده به خواهد خواننده را به برداشتهای غیر از منظور نویسنده می کشاند .
1_ رسانه دروغین نداریم ممکن است منظور شما پخش شایعه های دهان به دهان باشد یعنی اینکه عده ای با پخش شایعه شروع به دروغ پراکنی می کنند که حرفهای اینچنانی جزء رسانه به حساب نمی آید ، ممکن است رسانه ای آگاهانه و یا نا آگاهانه شایعه دروغ به دون ذکر شایعه بودن آن پخش کند ولی به هیچوجه نمی توان به این دلیل آن رسانه را ( چه برسد به همه رسانه ها ) دروغین نامید .
2_ این نظر شما درست است که بعضیها با بزرگ کردن واقعه ای خاص مربوط به زنان به دلیل حساسیت و جذابیت ( مظلومیت ) به تنشهای اجتماعی به خواهند دامن بزنند ولی باز هم نتیجه گیری شما سختگیرانه به نظر می رسد .
3_ تقریبا در اکثر جوامع ، اقلیتهای دینی ، قومی و زبانی و در جهان غیر پیشرفته و در حال پیشرفت زنان ، به خاطر اینکه از ستمهای مضاعف رنج می برند اطلاعات و اخبار آنها با حساسیت بیشتری دنبال می شود و بعضی وقتها رسانه ها بزرگ نمایی هم می کنند . همچنین باید گفت تلاش رسانه ای برای جذب مخاطبین بیشتر ممکن است در اینگونه بزرگ نماییها نقش داشته باشد ، تلاشی که هر چند به لحاظ اخلاقی ممکن است قابل نقد باشد ولی نمی توان به آنها صفت دروغین داد ، مگر اینکه واقعه ای بدون ذکر شایعه بودن آن ، درج و اصلاح نکرده باشند .
4_ اگر به ( خیال خود ) در دفاع از حق هستند که با علامت ( ! ) و یا همان به ( خیال خود ) روشن کنیم و در اینصورت "در حال اطلاع رسانی صحیح " نمی باشند ، در بهترین حالت پخش شایعه و اطلاع رسانی گزینشی می کنند .
در پایان باید به تلاش شما برای تجربه جدید در سبک نگارش آفرین بگویم و اطمینان دارم در این عرصه مثل عرصه های دیگر موفق خواهید شد . در مورد دیدگاهتان پیرامون سیاست اگر فرصتی شد خواهم نوشت .
پس تا فرصتی دیگر ....

http://dezhganmusic.blogfa.com/ یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:18 ب.ظ http://dezhganmusic.blogfa.com/

سلام خوبی دخت کنگ

امیر دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:08 ق.ظ

سلام ، آمدم بگویم که دیگر قرار نیست چیزی بگویم .
از همه هم استانیهای عزیز که در این مدت کوتاه با آنها آشنا شدم
سپاسگذارم .« خدا پشت و پناهتون بشد .»

سلام...؟؟؟؟؟؟؟چرا برادر؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد