وقتی یک مردِ
به ظاهر و یا واقعا
دیندار و خوددار
مرا که مخاطب حرفهای او هستم
نمی نگرد
همانقدر برایم زجرآور است
که یک مردِ
بی دین و بدنیت
بانگاه افسارگسیخته خود
روح و روان زن را نشانه می گیرد
مگر نه اینکه
هردوی آنان
زن را متاعی می بینند ؟
خانم ((نفیسه روشن)) بازیگر نقش اشرف السادات در سریال مثل هیچکس در رسانه های مختلف در دفاع از ندانم کاری اشرف؛به معمول نبودن دعوا و طلاق در خانواده های سنتی،دوست داشتن شوهرش و دلایلی از این دست اشاره کرد.ولی انتظار می رفت فراموش نکند که آنچه موجب شد این زن،اتحاد و یکدلی برادران و خواهران را چنین بی مهبا بگسلد،عشق یک مادر به فرزندش بود.و کاش اگر به این موضوع اشاره کرده است دلیل آنهمه ترس و ضعف اشرف را بعنوان یک زن بیان می کرد.
آیا اگر قانون حضانت فرزند صددرصد به ضرر زن نبود،اشرف که به اذعان حال و هوای سریال یک زن کاملا سنتی بود حاضر می شد به دادگاه مراجعه و علیه برادرش شکایت کند ؟
آیا اگر شوهرش به پشت گرمی همان قانون و با اشراف به این نقطه ضعف زن نبود می توانست سلاح دیگری جز جدا نمودن او از فرزندش بیابد تا دل او را نشانه رود و درماندگی او را یادآور سازد که هیچ راهی جز بی اعتبار نمودن نام پدر و برادران خود ندارد ؟
سریال های ماه مبارک رمضان،با تمام نقاط ضعف و قوت خود،بازگو کننده بسیاری از آداب،عادات و ارزش های خوب و بد ما ایرانی ها هستند.
از میان مجموعه ها،دیروز قسمتی از سریال(مثل هیچکس) را دیدم که کاظم آقا (داماد خانواد ه) بعد از شستن دست و صورتش،بسراغ چادر خانمش که آنرا شسته و برروی طناب انداخته بود رفت تا صورتش را خشک کند و شاید هم چادر همسرش را کثیف ! اتفاقا آن لحظه از زنش و خانواده او ناراحت بود و نقشی را که در سریال بازی می کند نیز نقشی است منفی.
بارها شاهد این حرکت از سوی پدران،برادران،شوهران و پسران بسیاری بوده ام.خدا خیر دهد آن کسی را که این خرافات را باب و نهادینه کرد که :چنانچه زنی اجازه دهد شوهر،پدر،برادر و پسرش با چادر او صورتش را خشک کند،نفرتی میان آنان حاصل می شود وگرنه زنان حاضر نمی شوند به این رفتار آنان اعتراض کنند و بدلیل مظلومیت،معصومیت و بدنبال دردسر نبودن این رفتار آنان را تحمل می نمودند.