زن ایرانی در رسانه عرب

چیزیکه مرا بعنوان یک ایرانی در دید وبازدید های فامیل های عرب مان در حوزه خلیج فارس آزارمی دهد تصورآنهاازیک ایرانی است. قدمت تاریخ ایرانیان،اصالت فرهنگ ایرانیان و زبانزد بودن آنان در هنر،علم،هوش و ذکاوت،خلاقیت و ابتکار و چیزهایی از ا ین قبیل چه در گذشته و چه در حال حاضر، قابل اغماض نیست.

ولی دلایل فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی- سیاسی - مذهبی مو جب گشته اعراب ؛ که ا یرانیان کمتر آنان را بعنوان ا نسان ها ی صاحب کما ل (بهر دلیل)

قبول دارند ، در رفتار با ا یرا نیان کمترین درجه ا حترام ، عزت و اعتبار را لحاظ دارند.شاید غرق شدن در زرق و برق مادیات و رفاه ظاهری بیش از حد اعراب،عاملی است برای کتما ن جایگاه ایرا نی و بلکه تلاش برا ی تفو ق خود. واضح است که ریشه یابی این مساله بحثی است قابل تامل وگسترده که از حوصله این پست خارج است اما من دوست داشتم در خلال تماشای یک سریال اماراتی به ا ین بحث گر یزی بزنم . ا مسال در ما ه مبارک ر مضان سریال  کارتونی(ویژه بزرگسالان)از شبکه دبی امارات کشور همسایه مان پخش می شد که توجه فامیل و آشنایان ما را به خود جلب کرده بود.طبق معمول وجوه مشترک ما بین ما بندری ها و اعراب خلیجی قابل توجه بود.قهرمان های داستان چهار زن بودند که تصویر و اسامی آنان را رویت می فرمایید.

Image hosting by TinyPic

ازراست به چپ: ام خماس-ام سالم -ام علاوی -ام سعید 

 ام خماس:آ شپز و گاهی خواننده مراسم عروسی زنانه . زنی قوی هیکل ،سروزبان دار و پرسروصدا.دغل،نیرنگ، دروغ ونیش زبان را می توان در رفتار و سکناتش دید.

ام سلوم:زنی کم حافظه،فراموشکار وگاهی پخمه!در اکثر وقا یع و بحث ها خواب است و در حالت نشسته چرت می زند.

ام سعید:داستان های سریال در منزل او ا تفاق می افتند.عاشق قهوه بوده وفلاکس قهوه اش همیشه براه است وجالب اینکه قهوه اش اکثراتلخ و بدمزه است.

ام علاوی:زنی فهمیده اصالتا ایرانی با همان پوشش محلی و سنتی عرب  اماته لهجه شیرین ایرانی!

به و قت مشاجره و سو ء تفا هم آن سه نفر ام علاوی میانجی گری کرده و با آرام کردن آنها قضیه را ختم بخیر می کند. د ر حا لیکه آن سه د ر حال خوردن قهوه هستند ا و با لپ تاپ و گوشی همرا هش معا ملات بورس خود را دنبا ل  می کند.به وقت بروز مشکلی برای یکی از آن سه ، با ابتکار عمل خود آنها را راهنمایی و مشکلشان رابا مشارکت خودشان (بصورت گروهی)حل میکند. به زبان انگلیسی مسلط است و درمواقع ضروری مطلب مورد نیاز سه نفر دیگر را در اینتر نت سرچ کرده و خلاصه با ایمیل و ...سرو کار دارد.وقتی چهارنفرشا ن به فستیوال دهکده جها نی برای خرید رفته بودند؛ ام سعید به غرفه هندی ها رفته تا پا رچه بخرد. ام خماس و ام سلوم به غرفه آ فریقایی ها مرا جعه کرد ه تا طبل(د هل به زبان بند ری)بخرند.اما ام علا و ی به غر فه فرانسوی ها می رود.در حالیکه با تسلط کا مل فرا نسو ی صحبت می کند کتا بی را که مدت ها ست بدنبالش است میخرد.برخلاف سریال های اعراب خلیج نشین ام علاوی به زبان بستکی،لاری،بندری،لا مردی و بو شهری تکلم نکرده بلکه فارسی صحبت می کند.کلما تی مانند (چرا، بخدا قسم، خیلی قشنگه، خیلی بده، سلام، احو ال شما،صبرکن)شوروشوق بسیاری درمیان مابیننده های ایرانی بوجود می آورد!

ولی نویسند ه و کا ر گرد ا ن سریا ل،عقاید عمومی عرب  را از یاد نبرد ه اند و شخصیتی خلق کرده اند که ایرانی است و (آقا اکبر اصغر) به اختصار (آغا)نا م دارد.ا و فروشند ه ای است دغل کار ،حسود، دروغگو، گرانفروش وخسیس که یکبار از ام خماس کتک درست حسابی می خورد........

و من نمی دانم چقدر باید خوشحال باشم که رسانه عرب زن ایرانی را اینچنین خوش قلب،به روز،همگام با تکنولوژی،دارای قدرت بیان و اعتماد بنفس،مسلط به چند زبان زنده دنیا، فهمیده و فعال در امور اقتصادی و بازار بورس، به تصو یر کشیده است؟