تعطیلات عید سال ۸۸ با تمام ماجراهایش به پایان رسید.من و سایر اعضاء جمعیت بانوان بندرکنگ بعد از ۵ سال توانستیم معنی حقیقی تعطیلات را دوباره بفهمیم،چون از سال ۸۳ تا ۸۷ هرسال درگیر نمایشگاه،جشنواره و جلسات مرتبط بودیم و ازآنجائیکه این فعالیت ها افتخاری و داوطلبانه است،امسال را به خودمان استراحت دادیم.
شخصا ایام خوبی رو گذروندم،مسافرت های کوچکی داشتم،درمجالس عروسی شرکت کردم و وقت کم آوردم ! اینها مقدمه ای هستش برای فکر کردن و به فکر واداشتن به اینکه آیا همه سال های زندگی ما شبیه به هم می گذرد و یا در سالهایی که پشت سر گذاشته ایم در زندگی شخصی خود تغییری بوجود آورده ایم و یا برای سالهای پیش روی برنامه ای خاص داریم که اسمش رو بشه دگرگونی،تحول و انقلاب گذاشت یا خیر؟
تحولات زندگی شخصی من در چند سال اخیر اینها بوده اند:
۱شب زود بخوابم و صبح،زود بیدار بشوم.
۲-طلسم کارهای عقب مونده رو بشکنم و اونها را به انجام برسونم.
۳-براحتی نه بگویم،رک باشم و نگذارم حقوق فردی و شهروندیم پایمال بشه.
قول هایی که در سال های پیش روی به خودم می دهم:
۱-برای حفظ سلامتی ام ته دیگ کم بخورم ! نیت چندساله نرمش و ورزش رو بجا بیاورم !
۲-نمازم رو اول وقت بخوانم.
۳-با دوستم مهربان تر و خوش رفتار تر باشم و گذشت بیشتری نسبت به اون داشته باشم.
جهت پاسخ گویی به حس کنجکاویم از این بزرگوار ها دعوت می کنم اگه مث من راحت می تونن حرف بزنن،اجازه بدن ما بریم سراغ وبلاگ شون و تغییرات اونها را در سالهای سپری شده و برنامه هاشون برای سالهای پیش روی،بخونیم.و اما مدعوین:
مهرگان بنگری دکترابراهیم سیاورشن آقای صابری لاتیدان
آقای برومند زعفرون آسک سلما امینی کلگر
راستی،بازدید کننده ها هم می تونن لطف کنن و دراین مورد از خودشون برامون بنویسن.شاید خصوصیت مشترک نه چندان خوب داشته باشیم که به اون عادت کردیم و با خواندن لیست دیگران به ضرورت اصلاح اونها پی ببریم.
سلام،
سال نو را به شما تبریک می گم... بلاگ خیلی، خیلی جالبی دارید.
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://www.30o.ir
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارندهای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار میدهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده میکنید، ممنون.
موفق باشی...
درود بر شما بانوی فرهیخته...
هر چه در سالهای گذشته به شکستن و انجام رساندن و بیدار شدن و نه گفتن و ... بوده ای امسال مهربان تر میشوی...هم ببرای خودت و هم دوستانت.
پیشنهاد جالبی است به زودی من هم می نویسم.
سلام...مشتاقانه منتظریم.
خواهر خوبه سلام
ازمهر ومحبت شما ممنون و سپاسگزارم.در اولین فرصت به موضوع پیشنهادی اتان خواهم پرداخت.سربلند باشید.
سلام...منتظریم انشالله.
سلام دارم خدمت خواهر بزرگوار وچهره پور شور اجتماعی بندر کنگ,من هم ازامروز قصد براین دارم از خاطرات خودم ودیگران دراین شهر عزیز وقشنگ وبا قداست را بیان کنم, واین راباید قبول داشته باشیم که در گذر زمان ودنیا فقط خوبیها نیست که می ماند
بلکه خیلی از زشتیها هم در یاد افراد ماندگار باقی جایی به خود
میگیرد.
سلام ....خوشحالم اه براه افتادن وبلاگ شما.آرزو اکنم حاشیه ون بی شما از اهداف خو دور نکنت و ای هم افهمم که با بازدید مداومی که اه وبلاگون داخل ای مدت تبودن بی تجربه نهین و با دست پر،پا به ای عرصه تنهادن،موید بشین کاکا.
با سلام
پیشنهاد جالبی داده اید .
این پیشنهاد تان را از طریق وبلاگ آقای برومند دیدم و بعد به همه سر زدم . تا الان که آقای برومند نوشته اند .
من هم از ایشان درخواست نمودم که من را به عنوان یک جوان با اهداف کلی در رسیدن به کمال راهنمایی کنند .
با تشکر از شما
سلام...مطمئنا با تلاشی که در پیش گرفته اید موفق خواهید شد،توکل به خدا گام اول و اساسی است.
با سلام
اطاعت امر شد.سربلند باشید.
سلام...اختیار دارید استاد،این لطف شما به ما بازدید کنندگان وبلاگ تان خواهد بود.پاینده باشید.
درود بر شما هم استانی محترم-جالب بود موفق باشید
سلام...وبلاگ شما چه منبع خوبی برای تشویق به سیر و سفر در استان است ولی آرزو می کنم آنرا به قشم محدود نکنید.
دختر گلم از حضورت در آب و آینه متشکرم
نازنینم از برنامه ریزی های هدفمندت و از دعوت دیگران به این امر لازم و اساسی پیداست که انسان مسئولی هستی
از خداوند بزرگ توفیق روز افزون برای ات آرزو دارم.
سلام....بنده نوازی فرمودین خانومِ محترم.پایداری و کامیابی شمارا از درگاه حق خواهان و خواستارم.
سال خوب و پربار از موفقیت داشته باشید . انشاءالله همه با برنامه و نشاط همچون جنابعالی سال خود را شروع بنمایند. موفق باشید.
سلام...در سایه شما بزرگواران و برادران دلسوز.
سلام
خوب هستین؟
یادتون هست پارسال گفتین دوست دارین بدون دغدغه خاطر و داشتن مسئولیت یه سفر برین !!!
اوضاع و احوال مارو که میدونید .
جسارتا در برنامه های پیش روتون برای آینده یه چیز دیگه هم بگنجانید : قول و قرارهای دسته جمعی بد بد نذارین!!
دعوت شما رو اجابت نمودیم
یا حق
سلام،خوبم خدا را شکر....یادم هست و امسال بی دغدغه رفتم سفر !
باشه،قرارای بد بدِ بعدی رو انفرادی میذاریم و فقط شما دعوت میشین !!!
سلام خانم قاسمی...
پیشنهاد شما اجرا شد...
موفق باشید و پایدار...
سلام...یکدنیا ممنون.
با سلام
شما لینک شدی دوست عزیز
ما در خدمت هستیم دوست عزیز [گل]
سلام...
سلام. خسته نباشید.به دعوت شما پاسخ داده شد منتها در جواب همان نظرتان نه در پستی جداگانه.امیدوارم عذر بنده را در این تقصیر بپذیرید.
سلام فضولی من را ببخشید.برای راحتی کار بازدیدکنندگان،آن را در این قسمت درج می کنم.اگر موردی است حتما بفرمایید،حذف می شود.
((پاسخ مدیر وبلاگ ( شنبه 15/1/1388 - 10:12 ص ) : علیکم السلام.باعرض معذرت ،بنده علاقه چندانی به نوشتن چیزی در مورد زندگی شخصی خود ندارم ،ولی به خاطر دعوت شما همینجا مختصری ذکر می کنم:تحولات زندگی من درگذشته:1-در دوره دبیرستان فردگرا بودم و اما بعدا علاقه ی زیادی به اجتماعی شدن پیداکردم2-سالهای اول که مدرسه دینی رفتم نظریات افراطی داشتم اما بعدا تعدیل شد.3-سه سال که دانشگاه رفتم بینشم نسبت به دانشگاه و کلاس مشترک برادران و خواهران و ارتباط بینشان تغییراتی کرد.تحولاتی که در آینده امیدوارم:1-هرچند که امسال فارغ التحصیل دوره عالی می شوم اما هرگز فارغ از تحصیل نشوم2-برای گرفتن مهندسی کامپیوتردوباره تلاش کنم3-محفوظات و اطلاعاتم رانسبت به قرآن افزایش دهم4-تشکیل خانواده.))
جالب و حقیقی بود...واقعا تحول،انقلاب و دگرگونی به معنای واقعی در زندگی تان اتفاق افتاده است و مطمئنا تحولات و دگرگونی مثبتی درژیش روی خواهید داشت.
سلام
تازه با وبلاگ شما اشنا شدم.......
سلام....سعادت ماست.
سلام خانم قاسمی فضا جالبی ومفیدیه وبلاگ شما منون ازاین مدیریت موفق باشید
سلام بزرگوار
هر روز با یک مطلب جدید بروزم.منتظر همیشگی شما در مهر جنوب
برادرت رضا
سلام.از لطف شما وآقای صابری متشکرم اطاعت امر می شود
سلام...منتظریم و مشتاق...شما لطف می فرمایید...
با امید به روزی و نو روزی پایدار...
سلام....سال خوبی داشته باشین...
لینک شدین مرسی از نظر
سلام
واقعا بهتون تبریک میگم ... انتخاب موضوعتون بی نظیر بود ، هرکسی رو واسه چند لحظه میبره تو فکر و وسوسش میکنه بخواد از خودش و تغییرات خوب و بدش بنویسه (حد اقل من یکی رو که برده تو فکر) نمیدونم این اجازه رو میدین که از خودم بنویسم یا نه ...؟
سلام...خوشحالم که زمینه ای فراهم شده برای تدبر...اگه لطف کنید برامون بنویسید ممنون تون میشیم...مشتاقانه منتظریم...
سلام
ناخواسته به وبلاگتان آمدم
نوشته ها وتصاویرتان جالب بودند
ان شا ا.. همیشه به سلامتی وسفر
باااحترام
سلام و درود
برای اولین بار به خونتون اومدم .
پر محتوا و فعال ، امید به موفقیتهای بیشتر شما و همه دوستان هرمزگانی (قول های آینده) تا قدمی برداشته شود برای پیشرفت موقعیت فرهنگی اجتماعی و... استان .
تلاشتان پایدار
سلام عید شما مبارک
من هم از شما برای انتخاب این موضوع بسیار متشکرم
می خوام امسال بیشتر با دوستام صمیمی باشم و در برقراری ارتباط با اونا بیشتر احتیاط کنم
با تشکر..
یه سر به من بزن..به روز هستم
پس امسال مثل پارسال سوپرایز نشدی و این موضوع براتون عادی شده
منظور از جریان زندگی چیه؟؟؟
سلام...ابتکار سفره هفت سین پارسال همکاران شما،متفاوت بودن را به رخ دیگران می کشید...منظورم این بود:(همینکه سفره هفت سین انداخته میشه یعنی در بیمارستان و درمیان همکاران شما زندگی جریان دارد)
با درود
خانم قاسمی گویا این بازی وبلاگی خیلی داره جدی میشه از طرف چند تا از دوستانم به این بازی دعوت شده ام و خواستم از شما به خاطر آغاز این بازی تشکر کنم
سلام خانم قاسمی
از بزرگواری تون ممنونم .
به شما هم ، به خاطر ایده های خوبتون تبریک می گم .
امیدوارم سال موفقی رو در پیش داشته باشین .
از این پس یکی از خوانندگان وبلاگ پربارتون خواهم بود .
سلام....اتفاقا نوشته های خوب شما،بازدیدکننده را به مهمانی مستمر دعوت میکند.
سلام. شاید به نوعی متفاوت باشد اما بضاعت ما همین است که تقدیم داشته ایم.
سلام
بعضی وقتا یه اتفاقاتی تو زندگی آدمی رخ میده که شاید در وهله اول ناخوشایند به نظر بیان اما یه مدت که میگذره اگه واقعا اون اتفاقا رو بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که کارای خدا بی حکمت نیست ، هرکسی چه خوب چه بد ، هر اتفاقی چه خوب و چه بد حلقه ایست طلایی در زنجیره خیر و صلاح آدمی ، حداقل خود من به همچین نتیجه ای به تمام معنا رسیده ام . من فرصتای زیادی رو در زندگیم از دست داده ام ، فرصت عذرخواهی ، فرصت زندگی و ... اما به این اصل اعتقاد دارم که میگه فرصت از دست رفته وجود نداره . خوندن این مطلب سبب شد که بخوام تحولات و خصوصیات خوب و بد خودم بنویسم ، نمیدونم چقدر راحت بتونم حرفم رو بزنم اما تا اونجایی که میشه تلاش خودمو میکنم ولو در زیر نقابی به اسم فریاد.
1 . نمیدونم اما جالبه که من تا چند سال پیش ( دقیقا تا کلاس اول دبیرستان ) آنقدر گوشه گیر و ساکت بودم که بود و نبود من در یک جمع یا کلاس به چشم هیچکی نمی اومد نمیدونم چی شد که در عرض سه ماه تابستان از این رو به اون رو شدم ، یک آدم وراج ، شیطان و با روحیه شاد و اجتماعی تر از قبل که دوست داشته و دارم که در هرجمعی که باشم فرمانده باشم نه سرباز ، چون تجربه بهم ثابت کرده که اگه بخوام به اهدافم برسم باید فرمانده جمع باشم . دروغ گفتم اگه گفتم نمیدونم چی شد که همچین تحولی در زندگیم رخ داد ، گفتم راحت حرفم رو میزنم پس حرفم رو میزنم واسم مهم نیست بعدش چی میشه شاید بعدها پشیمون بشم شاید هم نشم اما خوب هر چه باداباد ...!!! تو همون سالها بود که با شخصی آشنا شدم که به تمام معنا وراج ، شیطان و شاد بود (خانم قاسمی شما میشناسینش!!!) و خواستم که عین اون باروحیه و شاد شم و شدم ، به همین سادگی!!! البته الان یکی دو سالی میشه که ازش بیخبرم ، فکر کنم اینقده از دستم ناراحته که میخواد سر به تنم نباشه ( البته مطمئن نیستم!!!) به هر حال بابت یه حرف عجولانه ای که بهش زدم یه عذرخواهی اساسی بهش بدهکارم امیدوارم در سال جدید همچین فرصتی گیرم بیاد و بتونم ازش عذرخواهی کنم و منو ببخشه .( به هر حال جمله یه تیکه بودی از دلم ، گندیدی و بریدمت حرف کمی نیست!!!). از این اتفاق یاد گرفتم که یک طرفه به قاضی نرم و مهمتر از همه عجولانه قضاوت نکنم و قبل از حرف زدن چند ثانیه فکر کنم .
2 . تحول دیگری که میخوام بهش اشاره کنم نماز و خواندن قرآنه . بذارید راحت بگم من تا سال پیش نماز نمی خوندم حتی نماز جمعه ، اما الان حتی نماز صبح رو هم سر وقت میخونم . یه خصوصیت منفی رو هم بگم نمیدونم چرا اما من قرآن نمیخونم حتی یک صفحه ، میدونم بهترین کتابی که میشه خوند قرآنه اما ... ! شاید ریشه ش برگرده به دوران کودکی ، من 6 سال تابستونا مکتب خانه بودم اما به جای اینکه با قرآن انس بگیریم از قرآن زده شدیم ، میپرسین چرا ؟ چون ملایان ما به جای اینکه بخوان بچه ها رو با میل و علاقه به سوی قرآن بکشند با ضربه چوب و شیلنگ و خودکار لای انگشتان دست این کارو میکنن ، یه بچه هفت هشت ساله چه دیدی نسبت به قرآن خوندن پیدا میکنه ؟ قرآن میخونه یا ازش زده میشه؟شاید اینا توجیهی بیش نباشه اما خوب هی میگم از شنبه قرآن خوندن رو شروع میکنم آخه شنبه روز خوبیه !حالا این شنبه کذایی کی برسه خدا میدونه .
3 . خصوصیت بدی که در این چند سال اخیر در من بوجود آمده اینه که مطالعه غیر درسیم اینقده کم شده که خدا میدونه ، منی که طی دوران راهنمایی هر کتابی به دستم میرسید ( از کتابای هزار صفحه ای بگیرین تا صد صفحه ای) رو میخوندم ، حالا فقط سالی دو سه کتاب اونم کتابایی مثل هری پاتر رو میخونم که اگرچه جالبن اما خوب هیچ بار علمی و اطلاعاتی ندارن . امیدوارم در این سال بتونم کتابای مفید بیشتری بخونم .
4 . یه زمانی خیلی دوست داشتم زمان به عقب برگرده و خیلی از اشتباهاتم رو تصحیح کنم اما الان دیگه همچین عقیده ای ندارم به هرحال میگن کاش میشد سرنوشت رو از سر، نوشت ، اما هیچکی نمیگه میشه ادامه سرنوشت رو هر جور خواستی بنویسی . اشتباهات زندگی ما واسه اینه که ازشون درس بگیریم و حتما لازم بوده اتفاق بیفته ولی میشه جبرانش کرد ، اگه فرصتی رو از دست دادی میتونی مشابه همون فرصت یا بهتر رو به دست بیاری چون اون چیزی که خدا مقدر کرده که متعلق به من باشه رو هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه ازم بگیره الا خودم ، پس میخوام که آینده ی خودمو خودم با دستای خودم رقم بزنم. به هر حال دوست ندارم حسرت روزای رفته رو بخورم .
5 . غرور چیز خوبیه فقط باید بدونیم کجا خرجش کنیم دوست ندارم گرفتار غرور بشم اما غرور رو تا جایی که سبب تحقیر بقیه نشه میخوام که داشته باشم . در زمینه تحصیل هر چند که به اون چیزایی که خواستم رسیدم اما دوست ندارم بهش قانع شم و میخوام و میتونم و تمام تلاش خود را خواهم کرد که به موفقیت های بیشتری برسم . هیچ چیزی رو نمیخوام غیر ممکن بدونم آخه غیر ممکن غیرممکنه !!! امیدوارم بتونم ترس از آینده رو از ذهنم بیرون کنم چون از هرچی ترسیدم به سرم اومده ، پس بی خیال آینده!!!
6 . یه زمانی از مرگ خیلی میترسدم ، اکثر ما اینجوری هستیم از مرگ میترسیم حتی جراتش رو نداریم که از کنار قبرستان رد شیم اما یه اتفاقایی در زندگیم افتاد که دیگه ترسم از مرگ ریخته ، حتی شده بعد از تاریک شدن هوا هم سر مزار دوستانم رفته ام ( خدا رحمتشون کنه) . خیلی هم خوشحال میشم که از این دنیای پر از رنگ و ریا راحت شم ... اما نه !هنوز خیلی زوده کلی امید و آرزو دارم کجا برم؟!!!
7 . در طی این سالها تعداد دوستانم از صفر نفر ! به خدا نفر رسیده که البته باید در انتخاب دوستام دقت بیشتری داشته باشم آخه هر کسی لایق دوستی نیست .
و حرف آخر ممنون از اینکه این زمینه رو فراهم کردین که تفکری در زندگی خودم وخصوصیات خوب و بد و تحولاتم و اهدافم داشته باشم و بتونم بهتر واسه رسیدن به اهدافم برنامه ریزی کنم . من عادت به خلاصه نویسی ندارم ، شرمنده اگه زیاد شد ... .
سلام....عالی بود آقا فریاد ! ... هرچند مفصله ولی خسته کننده نیست...به فکرم رسیده بذارمش ادامه پست ...راستی شما نام حقیقی تون رو به من گفته بودین و من دقیقا یادمه ولی نمی دونم کی هستین ؟!! تابحال اسم تون رو نشنیده بودم حتی شک دارم برادر دونفری که نام خانوادگی شون با شما یکیه باشین ! از کسی هم نپرسیدم که این اسم کیه؟! آیا وجود خارجی داره یا خیر؟! بهرحال هر کی هستین،آدم خوش نیت و باهمت والا هستین،خدا شما رو برای خونواده خوبت نگهداره....
سلام خانم قاسمی
شما بهترینید و مطمئنا در سال جدید بهتر هم خواهید شد
من شما رو لینک کردم خوشحال میشم لینکم کنید
سلام شیوا جان...به وبلاگت سرزدم و لینک اون رو در وبلاگ بانوان فرهنگی قرار دادم.عزیزم اگه میشه درمورد قالب وبلاگت یه تجدیدنظر کن خیلی دیر بالا میاد....
خواهر خوبم سلام
برای نویسنده شدن بهترین کار خواندن نوشته های دیگران و مقایسه کردن آن ها با یکدیگر و یافتن چارچوبی از بین الگوهای مشاهده شده است.نمی دانم منظور شما مقالات علمی است یا نوشتن مطالب روز. به هر حال در اولین فرصت کتاب مناسبی به شما معرفی خواهم کرد.
برادر شما - رضا برومند
سلام...از روستای کهنه اوز ...هستم بسیار جالب بود....
هیچوقت به خدا نگویید: من یک مشکل بزرگ دارم به مشکلتان بگویید: من یک خدای بزرگ دارم
آدمی فقط در یک صورت حق دارد تا به دیگری از بالا نگاه کند! و آن زمانی است که بخواهد دست اورا که بر زمین افتاده است بگیرد تا او را بلند کند!!
سلام دوست عزیز
باموضوع جدیدی بنام ((بازگشت از شکست به پیروزی))
بروزم .پس منتظر حضورتان هستم .
موفق باشید ....
http://azadivaandishe.blogsky.com
سلام
از مهر جنوب دکتر برومند به دخت کنگ رسیدم
سال خوب و خوشی داشته باشین
ارادتمند هرانک
خواهر خوبم سلام
اوامر اطاعت شد. تاخیر مرا ببخشایید.
سلام...منت می گذارید..مشتاقانه خدمت می رسیم.
سلام
شادروان فریدون مشیری در واپسین واگویه هایش اینگونه می سراید:
نسیمی از دیار آشتی
باری اگر روزی کسی از من بپرسد
"چندی که درروی زمین بودی چه کردی"؟
من می گشایم پیش رویم دفترم را
گریان و خندان، بر می افرازم سرم را
آنگاه می گویم که: بذری "نو فشانده" ست،
تا بشکفد، تا بر دهد، بسیار مانده است.
در زیر این نیلی سپهر بی کرانه
چندان که یارا داشتم، در هر ترانه
نام بلند عشق را تکرار کردم
با این صدای خسته، شاید، خفته ای را
در چارسوی این جهان بیدار کردم
من مهربانی را ستودم
من با بدی پیکار کردم
"پژمردن یک شاخه گل" را رنج بردم
"مرگ قناری در قفس" را غصه خوردم
وز غصه مردم، شبی صد بار مردم.
شرمنده از خود نیستم گر چون مسیحا،
آنجا که فریاد از جگر باید کشیدن،
من، با صبوری، بر جگر دندان فشردم!
اما اگر پیکار با نا بخردان را
شمشیر باید می گرفتم
بر من نگیری، من به راه مهر رفتم.
در چشم من شمشیر در مشت،
یعنی کسی را می توان کشت!؟
در راه باریکی که از آن می گذشتم،
تاریکی بی دانشی بیداد می کرد!
ایمان به انسان شبچراغ راه من بود!
شمشیر دست اهرمن بود!
تنها سلاح من درین میدان، سخن بود!
شعرم اگر در خاطری آتش نیفروخت
اما دلم چون چوب تر، از هر دو سر سوخت
برگی از این دفتر بخوان، شاید بگوئی:
آیا که از این بیشتر می توان سوخت!؟
شب های بی پایان نخفتم
پیغام انسان را به انسان باز گفتم
حرفم نسیمی از دیار آشتی بود
در خارزار دشمنی ها
شاید که توفانی گران بایست می بود
تا برکند بنیان این اهریمنی ها.
پیران پیش از ما نصیحت وار گفتند
- ..... دیرست ... دیرست.....
تاریکی روح زمین را
"نوحی دگر می باید و توفان دیگر"
دنیای دیگر ساخت باید
وز نو در آن انسان دیگر*
اما هنوز این مرد تنهای شکیبا
با کوله بار شوق خود ره می سپارد
تا از دل این تیرگی نوری برآرد،
در هر کناری شمع شعری می گذارد.
اعجاز انسان را هنوز امید دارد!؟
*نوحی دگر بباید و توفان دیگری
تا لکه های ننگ شما شستشو کند
نیمتاج سلماسی
آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
حافظ
سلام...زیبا و مرتبط با پست... میشود گفت شما با زبان شعر و با استمداد از شاعران وصف الحال خود را بیان داشتید....با اجازه قسمتی از این شعرها را در ادامه پست خواهم گنجاند....
سلام
سرانجام مرا هم به اعتراف واداشتید. من خود را بسیار خردی تر از استاد مشیری می دانم و فقط سعادت این را یافته ام که گاهی پیام ایشان و سایر بزرگان را در گوشه های دیگری یادداشت کنم. روشن است که نشر این پیام ها از سوی هر کس و در هر جا بسیار پسندیده است.
معمولا در روابط دوجانبه، چند جانبه و بطور کلی اجتماعی وقوع یک اشتباه از سوی یک نفر باعث اشتباه بزرگتر از طرف مقابل می شود و این تقابل و افتادن در دور باطل باعث می شود گاهی از یک اشتباه بسیار کوچک فاجعه ای جبران ناپذیر به بار آید. اگر یکی از دو طرف با بزرگ منشی وگذشت در یکی از ایستگاه های دور باطل متوقف و ساکت شود چه پیش خواهد آمد؟
و اما، وقوع اشتباهی از سوی دوستم در سال 73 باعث تکرار آن از سوی من و سرانجام قطع ارتباط با بدترین صورت ممکن شده بود که پس از 15 سال در بهمن ماه گذشته با یافتن آن دوست در نقطه ای دور از انتظار، سال ها پشیمانی به خیر و خوشی پایان یافت. بعدن متوجه شدم پشیمانی ناشی از اشتباه و تکرار اشتباه از سوی دوستم ومن، دوستم را نیز در طی این 15 سال بسیار آزرده بود.
مورد دیگری هست که اشتباه اول آن از سوی من واقع شده که سال هاست در انتظار فرصتی هستم که اگر خودخواهی ام اجازه دهد جبران مافات کنم.
مورد سوم نه من مقصر بودم و نه دوستم. حالا پس از سال ها به این نتیجه رسیده ام که آزمایشی برای ارزیابی واکنش من بود. البته دیگر آن دوست حضور ندارد و من نیز دیگر راهی جز درخواست پادرمیانی پروردگار ندارم.
حافظ می گوید: فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل- چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن.
باسلام....تجربه سختی داشتید....از دست دادن دوست...خدای را شکر در مورد اول دوباره اورا یافتید،برای مورد دوم امیدی هست ...ولی متاسفانه مورد سوم زمانه فرصت را از شما گرفته و ایمان بخداست که امید می آفریند...اعتراف می کنم در زندگی شخصی من هم یکی از این موارد اتفاق افتاده است.
سلام
موفق باشید.
سلام سال نو مبارک
تصادفا شما را پیدا کردم و خوشحال شدم که درد دلی کنم با افرادی که در کنگ هستند
من از شیرازم
و چندین سال است که عید نوروز را در کنگ میگذرانم یعنی شیراز کنگ کنگ کنگ ..... شیراز . این خط سیر مسافرتم است
میدانید چرا؟
دلیل های زیادی دارد که یکی این است که در انجا احساس غربت نمی کنم به عروسیها که بدون دعوت میروم هیچ کس مرا نمیشناسد اما انچنان احترام میگذارند گویی برادرشان هستم در انجا که هستم ارامش دارم وحالا که برگشته ام شاید باور نکنید که قلبم را انجا جا گذاشته ام و منتظر عید نوروزم تا به نزد قلبم برگردم امید وارم این شهر را دستکاری نکنند تا همینطور بماند و این صفا ویکرنگی در این شهر تا ابد بماند قربان صفای بچه های کنگ از کوچک تا بزرگ برقرار باشید خدانگهدار
سلام بزرگوار
با مطلب میرحسین بدون روتوش بروزم.منتظر نظرات شما و دوستانتان در مهر جنوب هستم
معرفت در گرانیست به هر کس ندهند
پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند
____________$$$$$
___$$_________$$$
__$$$$_______$$$___$$$$$
_$$$$$$_____$$$___$$$$$$$
$$$_$$$$___$$$__$$$$____$
$____$$$$_$$$$_$$$
_______$$-$$$$$-$$----$$$$$
____$$$$$$$$$$$$_$$$$_$$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$
__$$$__$$$$$$$$$$$$________$
_$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$___$$$$_$$$_$$$__$$$$$
$___$$$$___$$__$$$$___$$$
____$$$_____$$___$$$____$$
____$$______$$$___$$$____$
____$$_______$$____$$$
____$________$$$____$$
____ _________$$$____$
_____________$$$
_____________$$$ ســـــــلام عزیزم
____________ $$$
____________$$$
___________$$$ وب نازی داری
_________$$$$$
________$$$$$
______ $$$$$ یه سری به من هم بزنی ممنون میشم
سلام خواهر خوبم
از لطف توجه و دقت شما متشکرم.حق با شما است.انشاالله قالب را تغییر خواهم داد و اشکالات را رفع خواهم کرد. اما در مورد میر حسین همانطورکه گفتم منظور این بیست سال بعد از نخست وزیری وی بوده است (از سال 68 به بعد) البته خزب جمهوری اسلامی هم که میرحسین از بنیانگذاران آن بوده است در همان سالهای اول انقلاب منحل گردید.بسیاری از مسئولیت های میرحسین هم مربوط به قبل از سال 68 بوده است .با سپاس - برادر شما رضا برومند.
سلام خانم عزیز
سپاسگذارم . ایده شما آنقدر زیبا بود که شیفته نوشتن شدم .
امیدوارم تمام آرزوهای شما برآورده شود .
شاد باشی
سلام...مشتاقانه خدمت می رسم...
سلام بر دخت کنگ عزیز
زندگی موهبتین که یه دفه بیشتر گیر هیچ کس نتاتن
اگه حنظل بخاری وختی دلت خاشن مث حب نباتن
(استاد منصفی)
امیدوارم سالیان پیش رویتان سرشار از تحول و موفقیت با چاشنی شادی ممتد باشد....
سلام. روزهای خوبی را برایتان آرزو مندم.با موضوع جدید از وابستگی تا عشق منتظر حضور پر مهرتان هستم.
salam
vebloget jalebe
man amin hastam az lar
motasefane veblogam hack shodeh
mikham chan ta sher bedam bezani to bloget
in ham id mane
abshare_mahabat
montazeram
سلام و خسته نباشید به شما ، امیدوارم که هر روزتون بهتر از دیروز باشه
با عنایت به چشم انداز ، اهداف و راهبردهای تدوین شده برای پایگاه اطلاع رسانی استان هرمزگان و شهرستان های بندرلنگه ، بندرخمیر ، پارسیان و کیش ، اعتقاد بر این است که تحقق برنامه ها بدون مشارکت همه فعالان جامعه میسر نخواهد بود.از این رو دست شما را برای همکاری در جهت ایجاد یکی از غنی ترین پایگاه های اطلاع رسانی کشور در هر زمینه به گرمی می فشاریم.از کلیه مدرسان ، شرکتها ، موسسات آموزشی و مدیران پایگاههای اینترنتی و یا گردانندگان وبلاگهای شخصی که به هر نحوی در امور آموزشی و در موضوعات و سطوح گوناگون دست اندرکار هستند دعوت می نماید تا در کنار فعالیتهای اختصاصی خود با این سایتها نیز همراهی نمایند.
شما میتوانید در هر زمینه ای با ما و گروه ما همکاری کنید
برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره های زیر تماس بگیرید و یا به وسیله ی این بخش با ما مکاتبه کنید
07622243947
09179623578
09362398115
شمارا به دیدن وب سایتهای شهرستان بندرلنگه دعوت می کنیم
با سلام. وبلاگ خوبی دارید. امیدوارم موفق باشید. بنده مایلم وبلاگتان را لینک کنم اگر شما هم تمایل دارید پیام دهید تا لینک کنم.
وبلاگ جالبی دارید موفق باشید از وبلاگ ما هم دیدن فرمایید.
سلام
استاد شیمی ما همیشه آخر سال که می شود شعر گذر عمر را می خواند :
طی شد این عمر - تو دانی به چه سان؟ - پوچ و بس تند چنان باد ....
موفق باشید