زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

کلاس های اوقات فراغت جمعیت بانوان بندرکنگ92

    

1- شروع کلاس نقاشی کودکان از سه شنبه مورخه 28 خرداد 92

                                                                                              

 
ساعت کلاس:عصر ساعت 19 الی 20


مربی:خانم رحیمه احمدزاده              شهریه:15هزارتومان


2-شروع کلاس خیاطی از دوشنبه مورخه 27 خرداد 92
                                                                                              

 
ساعت کلاس:عصر ساعت 17/30 الی 19


مربی:خانم فایزه حسین دوست              شهریه:20هزارتومان

3-شروع کلاس نقش حناء از شنبه مورخه 1 تیر 92
                                                                                              

 
ساعت کلاس:عصر ساعت 17/30 الی 19


مربی:خانم کلثوم یوسفی نیک              شهریه:20هزارتومان


نظرات 22 + ارسال نظر
یوسف کنگی پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:17 ب.ظ

سلام. براتون آرزوی موفقیت دارم و انشالله خدا بهتون توفیق بده تا همین طور خالصانه برای خلق خدا گام بردارید.

علیکم السلام...از نگاه خالصانه شما متشکریم .... آمین یارب ...

محسن یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 ق.ظ

سلام .انشاله در همه مراحل موفق و پیروز باشی .

علیکم السلام...سلامت باشین .... همچنین شما و عزیزان تون ...

فریدون یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:39 ب.ظ

با درودی دو باره

بر این باور هستم که در جهان امروز از نظر درک اجتماعی انسانها به سه دسته کلی تقسیم می شوند : کسانی که خود را برتر از دیگران می دانند ، کسانی که خودرا تحقیر شده احساس می کنند و افراد نیهلیسم ( پوچ گرا ) که نسبت به همه چیز بی توجه هستند .
در دنیایی که ثروت حرف اول میزند و ارزش انسانها نه در ترازوی خِرد که با وزنه ثروت و مکنت توزین می شود ، این مقدارِ ثروت ، رده قدرت و درجات تحصیلی افراد است که به طریق اولا جایگاه افراد جامعه تعیین میکند .
در مقابل کسانی هستند که همیشه سعی میکنند خود را چنان نشان دهند که دیگران می خواهند ، به ظاهر دلسوز ولی در واقع تظاهر ، این دسته سعی می کنند با استناد به واقغیتها جلو حقیقت را بگیرند ، درحالیکه هر عملی که واقعیت دارد الزاما حقیقت ندارد .
این افراد بدون توجه به زمان و عمری که از دست می دهند ، درتلاش راضی کردن خود با امر خیالی هستند . امروز احترام گذاشتن هم ساختگی و بر مبنای محاسبات لحظه ها صورت می گیرد ، متاسفانه پول در گذشته نه چندان دور و چه حال و آینده وسیله اصلی درکِ شعور ، مذهب و خداشناسی شده و خواهد شد . فرهنگ پول پرستی به دنبال خود آزمندی ، زیاده خواهی ، کینه ورزی ، بُخل و حَسَد در جامعه اشاعه داده است ، حتی اگر دوستان ما مقام علمی کسب کنند به جای اینکه باعث سرافرازی شوند مایه تشدید حسادت خواهند شد .خود بزرگ بینی و تعصب عامل دیگر چنین فرهنگی است و بدتر از آن بی هویتی .
مشکل بعدی جامعه ما احساس خدائی کردن است . یکعده چنان میزیند که گویی زندگی ابدی دارند و عِدّه دیگر در انتظار قیامتی زود رس و چنان خود را از جریان زندگی کنار گذاشته اند که گویا فردا قیامت خواهد شد . دسته اول زراندوزی را داده خدا و گروه دوم اختیار عزلت را برای رضای خدا می خوانند ، اگر آن روز موعود امروز باشد چه می شود ؟ به خود چگونه اجازه می دهیم که از همه افراد و از هرچه با سلیقه ما سازگاری ندارد عیب جویی کنیم ؟ "با همه عیب خویشتن شب و روز -- بازهم در تکاپوی عیب اصحابیم" بنظرما به جز خود همه چیز همه کس ناقص است، اما نمی گوییم به اعتبار کدام محک و با چه دانشی خود را کامل و دیگران را ناقص دانسته و کدام قدم مثبتی برای تکامل و یا بهبود جامعه خود برداشته ایم که اینهمه از خود راضی ، به خود می بالیم وبه دیگران فخرمی فروشیم. ؟
کودکان قبل از وارد شدن به جامعه درمحیط خانواده به ویروس محبت ستیزی آلوده شده اند. در بنیان کودک والدین اساس استقامت و پایداری اورا تشکیل میدهد که متاسفانه آنهم به واسطه گِردبادها و ناهنجاریهای اجتماعی از یکطرف و کشمکشهای درونِ خانه و پرواز شوم جُغد جداییها (طلاق) بر سر کانون خانواده از طرف دیگر ، بطور مکرّر ویران شده و یا به پایینترین حد خود تنزل یافته است . مشکل سومی هم وجود دارد ، کودک دورویی و ناهمگِنی بین محیط خانه و بیرون به تلخی تکرار و تجربه میکند . از پوشش گرفته تا .....
ذهن کودکان توسط پدر و مادر و نزدیکان او از رسومات و عادات گذشته پر می شود ، کودک می بایست طبق رسوم وسُنَنِ مملکت و آداب مذهبی نیاکانش تربیت و ساخته شود . هرگز از خود نمی پرسیم ما از گذشته خود چه خیری دیده ایم که اکنون چشم بسته کودکان خود را برای ادامه بی چون و چرای آن تحت فشار قرار می دهیم ، افتخار می کنیم که با این زیرساختهای فکری ، گذشته خود را در حال ، حفظ کرده و آینده را کپی گذشته آرزومندیم . غافل از اینکه این بزرگترین عامل عقب ماندگی علمی و فرهنگی هر جامعه ایست .
وقتی می شنویم که والدین ، اسم بازیگران نقش اول سریالهای غیر ایرانی روی فرزندان خود می گذارند ، چه احساسی به ما دست می دهد ؟
ریشه این به هویتی در کجا باید جستجو کرد ؟
انتخاب اسم کودک مسئولیت بزرگی است و می تواند برای پدر و مادر مشکلات زیادی ایجاد کند آنها که بطور ذاتی و تحت فشار فرهنگی جامعه ، در تربیت خود سرخورده شده و در تربیت فرزندان خود احساس نا امنی می کنند به فکر خودشان سعی می کنند حد اقل اسم فرزند خود طبق ُمد ، امروزی و جدید انتخاب کنند ، به همین علت اسم خارجی برای کود ک خود انتخاب می نمایند . غافل از اینکه از بَد به بَدتر پناه برده اند .
تصور بر این است که وقتی فرزندمان طبق رسوم وسُنَن گذشته تربیت کرده یاشیم دیگر مشکل رفتاری وجود نخواهد داشت ، اما واقعیت این است که بذر کینه را به جای محبّت ، انتقام را به جای گذشت و نفرت را به جای عشق در ضمیر نا خود آگاه آنها کاشته ، اعتمادِ به نفس و خود باوری در آنها تا بینهایت پایین آورده و به جای انسانی خود باور ، فردی وابسته و عُقده ای تحویل جامعه داده ایم . باید بدانیم نتیجه تربیت این چنانی به جای بزرگی و کرامت انسانی ، بندگی و مقلّد بودن خواهد بود ، اگر می خواهیم در جامعه تحول فرهنگی مورد قبول ایجاد کنیم باید از به کار گرفتن دیرینه پرستی و رسومات کهنه در تربیت فرزندان ، خودداری کنیم باید بچه ها آزادی بیشتری در انتخاب راه زندگی خود در تمامی عرصه ها داشته باشند و خانواده در زندگی فرزندان خود به جای تصمیم گیرنده دوست و یاور باشد .
تا فرصتی دیگر ....

امیرعلی پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:28 ب.ظ http://catia-education.rozblog.com/

سلام
امیدوارم که حالتون خوب واوقات به کامتون باشه
خسته نباشید و خداقوت
وبلاگ جالب و پرمحتوایی دارید
و باید بگم که بی نظیر و معرکس
خواستم بهتون بگم اگه موافق به تبادل لینک باشید من خوشحال میشم وب قشنگ شمارولینک کنم وباعث افتخارم میشه
پس یه سر به وب سایت من بزنید اگه موافق بودید منو با نام آموزش نرم افزار CATIA لینک کنید و بعد بگید که شما رو با چه اسمی لینک کنم
منتظر شما هستم
موفق باشید
یاعلی

arash پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:48 ب.ظ http://alborz-pic.mihanblog.com/post/586

به تصویر نگاه کنید و نام عشقتان را ببینید!

میترا یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:27 ب.ظ http://http://iranclip.blogsky.com/

سلام من از جزیره قشم هستم با تبادل لینک موافقی

سلام....وبلاگ شما باز نشد...

راشدانصاری پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ق.ظ http://www.khaloorashed.com

سلام بر دخت کنگ...

سلام خدا بر خالو راشد بزرگوار....

بحری پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:23 ق.ظ http://http://bahrifa.blogfa.com/

سلام و قدا قوت.امیدوارم در پناه حق سلامت باشید.
متشکر از وبلاگ خوبتون و موفق باشید.با تشکر

سلام....سلامت باشین...

فریدون شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:40 ق.ظ

با سلام

در ارتباط با مطلب قبلی دوستی به درستی بر من خُرده گرفت که چرا چیزی را توصیه می کنی و خلاف آن عمل می کنی ؟ گفتم واضحتر بگو ، گفت در جایی نوشته ای :
" به یاد داشته باشیم که نوشته مان در معرض قضاوت دیگران قرار می گیرد ، پس کافی نیست که نوشته برای خودِ ما قابل فهم باشد . و
آنجا که مخاطب ما جمعند در نظر داشته باشیم که برداشتهای متفاوت از نوشته مان صورت می گیرد ، پس از کلمات دو پهلو که برداشتهای گُنگ حاصل آن است استفاده نکنیم ". (بخشی از مطلبی است که برای وبلاک زعفرون فرستاده ام)
ولی در اینجا نوشته ای :
1_ " در جهان امروز از نظر درکِ اجتماعی انسانها به سه دسته کلی تقسیم می شوند : کسانی که خود را برتر از دیگران می دانند ، کسانی که خودرا تحقیر شده احساس می کنند و افراد نیهلیسم ( پوچ گرا ) که نسبت به همه چیز بی توجه هستند ".
من ، خودت ، صاحب وبلاک و خیلی از افراد و نظر دهندگان دیگر جایگاهشان کجاست ؟ آیا می بایست در یکی از این سه دسته قرار داشته باشند ؟ اگر چنین است ، در کدامیک از این سه دسته قرار دارند ؟ و نوشته ای :
2_ " در دنیایی که ثروت حرف اول میزند و ارزش انسانها نه در ترازوی خِرد که با وزنه ثروت و مکنت توزین می شود ، این مقدارِ ثروت ، رده قدرت و درجات تحصیلی افراد است که به طریق اولا جایگاهِ افراد جامعه تعیین میکند ".
آیا جایگاه افراد تحصیلکرده در اجتماع نباید بر مبنای درجات تحصیلی آنها باشد ؟ قراردادن آنها همردیف زَر و زور پرستان جفایی بر اهل علم و دانش نیست ؟ حال من به تو می گویم : "باهمه عیب خویشتن شب و روز - بازهم در تکاپوی عیب اصحابی م"
گفتم بگذار عرق سفرم خشک شود .....

تا فرصتی دیگر ....

پیمان احمد زاده شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:05 ب.ظ http://javidzamani.blogfa.com/

با سلام و نهایت احترام

انسانها از طریق دخالتگری در فعالیتهای اجتماعی به رشد و ارتقاء فرهنگی دست می یابند، گسترش و اهتمام ورزیدن به این گونه کنش های اجتماعی از سوی هر گروه و ارگانی در خور ستایش و قدردانی است. صمیمانه از تلاش و پیگیری همه دوستانی که در این راستا فعالیت می کنند سپاسگزاریم. برای مدیریت وبلاگ ارزشمند دخت کنگ، سرکار خانم قاسمی سربلندی و توفیق آرزومندیم.

باسلام و عرض خداقوت خدمت شما .... متشکریم و موید باشید...

میترا شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:46 ب.ظ http://http://iranclip.blogsky.com/

سلام حالا راستش کردم منو با اسم خرم دولاب لینک کن خبرم کن ممنون

مریم چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:22 ق.ظ http://www.kdrp.mihanblog.com

سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام
خوبین؟
خسته نباشید
ی سر بما هم بزنیدwww.kdrp.mihanblog.com

سلام...خدمت رسیدم ... احسنت ....

حسین رزده شنبه 15 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:25 ق.ظ http://sozlavar.blogfa.com/http://

خسته نباشید

سلامت باشید....

فرحانه یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:10 ق.ظ

سلام خدمت فریدون
انسانها را جالب دسته بندی کردید ولی ای کاش ما انسانها می بزیرفتیم که جز کدام دسته هستیم .

میترا پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:46 ب.ظ http://http://iranclip.blogsky.com/

سلام با تبادل لینک موافقی

و علیکم السلام و رحمه الله...

اسلیپک سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:30 ب.ظ

با آرزوی تجربه ی بهترین ساعت های زندگیتان
رمضانتان پر خیر.

فریدون جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:28 ب.ظ

با درود و با تشکر از فرحانه
بر آن نوشته شفاها توسط یکی از دوستان انتقادی درست وارد شده بود سعی خواهم کرد در فرصتی دیگر بیشتر توضیح بدهم اما در مورد نظر شما باید بگویم علی رغم قضاوتهای چالش برانگیز تنها نظر فرد برای تعیین جایگاهش در هرم اجتماع کافی نیست بلکه دیگران نیز باید جایگاه افراد مشخص کنند .

فریدون جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:34 ب.ظ

درودی بی پایان

بدترین تصویر دنیا شیوۀ ناحق گراییست
کمی بیش از پنج سال قبل (فروردین سال 1387) بَدخُلقیها و تند رویهای بعضی از وبلاکنویسها بخصوص کودی تلخو که از یکطرف با به چالش کشاندن معضلات فرهنگی و کاستیها در شهر کنگ و از طرف دیگر با گسترش خشونت نوشتاری پارادوکسی ایجاد کرده بود که مانع از به بار نشستن تحلیلهای مثبت خود شده بود و به پیشنهاد تنی چند از دوستان خوب ولی نیمه راه مرا بر آن داشت تابا کامنت گذاشتن در وبلاکهای فعال شهر دیدگاهم در معرض نقد قرار دهم ، ابتدا لازم بود شناخت بیشتری از اهداف فعالین وبلاکها به دست بیاورم و آتهاییکه با نام حقیقی مطلب نمی نویسند بشناسم ، این درست است که در دنیای مجازی افکار آدمها در معرض قضاوت قرار می گیرد ولی با شناخت حقیقی افراد و بالطبع شخصیت آنها می توان قضاوت بهتری روی نوشته های آنها کرد . آرزوها شیرین و امیدها دور از دسترس نبود ، کُرکُری خواندن بعضی از گردانندگان وبلاکها قابل تحمل بود هر چند اندک کامنت گذارانِ بعضی از وبلاکها از مَجال پیش آمده استفاده بهینه نمی کردند. و من تلاشم این بود تا در کنار بسیاری از نظر دهندگان واقع بین اگر ممکن باشد مانع از رشد چنین نگرشهایی شوم . ابتدا بیشتر مطالب و بخصوص اولین پستهای هر وبلاک را مطالعه کردم ، امروز که به گذشته می نگرم می بینم تعداد وبلاک نویسان و کامنت گذاران اندک و امیدها کمرنگ شده اند ، شرایط پیش آمده ، مورد اول را توجیه پذیر می نمایاند ولی امیدوارم در مورد دوم اشتباه کرده باشم . بگذریم شش ماه قبل از آن ، یکی از مطالب چالش برانگیز ، کامنت شل خیسو در مورد رسم شوهرداری در وبلاک دخت کنگ بود که به دنبال آن تعداد زیادی از کامنت گذاران در دخت کنگ نظرانی در رَد و یا تایید آن مطرح کرده بودند ، بسیاری از نظرات حتی آنهاییکه در تایید نظر شل خیسو بود باز هم جالب بود چرا که به زاویه های تاریک فرهنگی شهر ما نور تابیده بودند در این بین نظر چند نفر بیش از بقیه تامل برانگیز بود و من نظر دو نفر از آنها که به نظر می رسد خانم هستند اینجا می آورم ، ایوب هم کامنت جالبی گذاشته بود ، حیف است که ایشان مدتهاست یا با وبلاکها قهر کرده و یا به خاطر مشغله کاری و فکری فرصت نظز دهی ندارد . و اما نظر زعفرون که در ادامه بیشتر به آن خواهم پرداخت :
پاسخ :بازنویسی نظر به فونت فارسی:
راستش نظر من اینه که اگه با بیرون اومدن دخترا از خونه و رفتن به اماکن تفریحی باعث میشه که شوهر گیرشون نیاد،باید عرض کنم بهتره نسل مردای کنگ از روی زمین پاک بشه و همه خانوما مجرد زندگی کنن.متاسفم برای مردای کنگی که همچین چیزایی رو ملاک قرار میدن. آدم میتونه تو خونه باشه و هر کاری دلش میخواد بکنه.میتونه هم کارای بیرونشو سنگین و رنگین خودش انجام بده مث همون شعری که میگه :" دخترا از بهر عفت میکنن چادر به سر نامه را از زیر چادر می دهند دست پسر" اینجا همه گرگن میخوان باشی مث بره. بذار چش و گوشتو وا کنم یه ذره با دید منطقی تر به این موضوع نگاه کنی جناب شل خیسو.از شما خانم قاسمی هم بخاطر وبلاگ خوبتون ممنونم.باشه که راهی به سوی فرهنگی تر شدن شهرمون باشه.
شنبه 12 آبان ماه سال 1386 ساعت 2:07 PM
سمیه
زیر باران باید رفت چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید جناب اقای محترم در عصری که بانوان از مرزهای دید من و تو فراتر رفته و پا بر کره ای دیگر می گذارند .زدن حرفهای ما قبل از تاریخ دردی را دوا نمی کند پیش داوری را کنار بگذار و منطقت را بگو . خدا دانست که هر دو جنس را ازاد افرید. چرا به جای ازادی بندگی را ترویج می دهی. روشن و پاک بیندیش.
شنبه 1 دی ماه سال 1386 ساعت 10:39 PM
سمیه زیبا نوشته "چشمها راباید شست .... روشن و پاک بین باش" امااینکه نوشته بودند "...زدن حرفهای ما قبل از تاریخ ...." خیر ، حرفهای شل خیسو حرف ماقبل تاریخ نبود ،بلکه دیدگاه مطرح شده ، حتی تا کمتر از پنجاه سال قبل تفکر غالب مردان در شهر ما بود و زجر آور این بود که بخش زیادی از زنان هم بر این باور بودند از طرفی دیگربعضی از پژوهشگران تاریخی معتقدند برای اولین بار کشاورزی بوسیله زنها کشف شد از اینرو در ماقبل تاریخ برای مدتی زتها سروری خانواده به عهده داشتند.
این مقدمه ای بود بر دو مطلب جداگانه که اگر فرصتی شد میخواهم در دو وبلاک اولی دخت کنگ "زنان تاثیر گذار در منطقۀ ما ، به خاطر درگذشت یکی از آنها " و دیگری در زعفرون "نگاهی به سریالهای تلویزیونی" بنویسم .

پس تا فرصتی دیگر ....

فریدون سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:09 ب.ظ

به کار بردن و استفاده از واژه " ایرانشناسی بدون دروغ " برای مطالعه و تحقیق وقایع تاریخی خود گواه بر اغراق بودن محتوای آن تحقیقات هست ، هرچند گوشه هایی از حقیقت درآن نوشتۀ تحقیقی وجود داشته باشد .
نظریه این محقق خوب بیشتر در مناطق مرزی جلب توجه نموده و در شهرهای مرکزی و خارج از کشور با دید انتقادی به این نوشته نگاه می شود . دلیل توجه به این تحقیقات در مناطقی که به نحوی از انحصار قدرت سیاسی - فرهنگی فارسی زبانان بر مقدٌرات فرهنگی – دینی خود از یک طرف و مسدود بودن راه هرگونه کنکاش منطقه ای از طرف دیگر در رنجند ، پدیدۀ امیدوار کننده نیست ، هرچند با گذر از آن و با درپیش گرفته شدن مطالعات بیشتر ، تضارب آراء ، با ایجاد امکان برخوردهای آزاد اندیشانه درمیان جوانان و روشنفکران و بسط نگاه نقادانه ، قطعا به بالا رفتن تحمل اندیشه های مخالف کمک قابل توجهی خواهد نمود .

چرا از ورود به چنین مباحثی پرهیز می کنم ؟
اولا معتقدم برای ورود به چنین مباحثی لازم است مطالعات گسترده ای صورت داد چیزی که در توان خود ( فرصت و حوصله ) نمی بینم لذا هرنوع ردّی و یا تاییدی ( اظهار نظری ) یک طرفه و صرفا بر اساس احساس و تمایل شخصی خواهد بود .
این بحث بخصوص در بین دوستداران مطالعه ، انحرافی از مطالعه و مباحث جدّیتر صورت می دهد و به جای مطالعه و پرداختن به علل مشکلات سیاسی – اجتماعی – اقتصادی جامعه ، ما را درگیر مسائل عقیدتی – قومی خواهد کرد .
در نهایت به جز ایجاد محافل روشنفکری که آنها را درگیر بحثهای غیر مفید خواهد نمود نتیجه ای دیگر نخواهد داد .
مطالعه سطحی مقاله از پیگیری خطّی خاص برای تحقق اهدافی اتحاد شکنانه در جامعه نشان می دهد و .... .
نو یسنده و محقق در همان شروع می نویسد " به ملاحظه معده های ضعیف و ثقیل و زخمی شده .... نور را روزن به روزن بتابانم "
آیا این ادبیات به عاریت گرفته شده برای ما شرق نشینان استبدادزده آشنا نیست ؟ ما مدعیان تا ناکجا آباد همیشه مچاله شده های همین تکبر و خود بزرگ بینی نبوده ایم که سوزانده ایم و سوخته ایم ؟
متاسفانه هنوز برای تطمیع ، تحمیق و تحقیر دیگران با کلمات بازی می کنیم و هر کس بتواند این الفبای اعجاز انگیز و کلمات را مهیجتر در کنار هم بچیند می تواند صاحب عقل و منطق ما بشود .
اینکه آدم در داده ها و یافته های تاریخی شک کند نه فقط جای اشکال نیست که حتی لازم است ، چرا که مطالعۀ متون و تحقیقات تاریخی نشان می دهد که محققین و مورخین بسته به شرایط خاص و وایستگیهای فکری و طبقاتی خود نه تاریخنویسی که تحلیل تاریخی و بیشتر دلبخواه صاحبان قدرت کرده اند در بسیاری از این نوشته های تاریخی که متاسفانه پایه تحقیقات مورخین نسلهای بعد شده است آرزوها و رویاهای قدرت مندان آن زمان بوده که برای حق جلوه دادن خود ، به خورد مردم می داده اند و پایه های اطلاعاتی شان هم بیشتر نظرات هم نظر با خودشان بوده است .

شخصا معتقدم که نباید مطالعات تاریخی به منظور استفاده ابزاری کردن از آن برای حق جلوه دادن آنچه خود می پنداریم و ناحق جلوه دادن طرف مقابل باشد ، با تاسف باید بگویم در مطالعات کوتاهی که از مطلب ارسالی شما کردم لغزشهایی از این دست در داده های محقق ما کم نیست
محقق در ادامه به واقعه پوریم ( جنگ قومی – عقیدتی ) که در کتاب استر از مجموعه کتابهای مفدس عهد عتیق ( کتاب مقدس یهودیان ) از آن یاد شده و بسیاری از تاریخ نویسان درمورد صحت آن تردید دارند و یافته های آثار باستانی تقریبا معتبر و انتشار یافته از طرف خود یهودیان ، تا کنون هیچ اشاره صریحی به آن نداشته اند اشاره می کند و نتیجه می گیرد که این جنگ منجر به نابودی کامل فرهنگ ایران زمین وقتل عام تمام مردم شد و لذا تا 2000 سال بعد از آن ، 400 1 سال بعد از حمله اعراب به ایران از آن مردم و فرهنگشان اثری نبود .
این داستان خاخامهای تند رو یهود ساخته چیست ؟ اسم این کلمه از پور به معنای قرعه گرفته شده و ظاهرا یهودی که وزیر شد با قرعه روز اجرای نقشه خود برگزیده است ، میگویند خشایارشاه در روز جشن تاجگذاری از همسر خود که زن فوق العاده زیبایی بوده خواسته تا در مراسم حاضر شود و زیبایی خود را به رخ دیگران بکشد که با مخالفت ملکه رو برو می شود و پادشاه مست و مغرور زن زیبای دیگری به اسم استر که یهودی بوده به عنوان ملکه انتخاب می کند و این زن به همراه خاخامهای یهودی ، وزیر خشایارشاه را برکنار کرده و می کشند سپس از شاه درخواست می کنند تا اجازه کشتن دشمنان یهودیها را بدهد که شاه چنین فرمانی را صادر می کند و آنها در ظرف 3 روز بیش از 70 هزار نفر ایرانی ( نه تمام ایرانیان ) اعم از زن و مرد و کودک و پیر وجوان را می کشند . در مورد این ارقام و کشتن اینهمه آدم در ظرف 3 روز ( توجه داشته باشیم که درمورد مردمی با پراکندگی کشوری مثل ایران و آنهم بیش از 2500 سال قبل صحبت می کنیم ) خود گواه افسانه بودن این رقم هست

نه تنها در چند هزار سال قبل که حتی در قرن بیست و یکم هم چنین اتفاقاتی دور از ذهن نیست { جنگ جهانی دوم ، کشتار قومی در کشور افریقایی راوندا و اخیرا کشتار مسلمانان در کشور آسیایی برمه (میانمار) ) نمونه کمتر از 70 سال اخیر هست ، در همینجا لازم است اشاره کنم بعد از جنگ جهانی دوم که بیش از نیم ملیون نفر مسلمانان میانمار ، اگثرا بنگالی توسط پیروان مذهب بودایی که بیش از 90% جمعیت برمه را تشکیل می دهند قتل عام گردیدند این دومین کشتار جمعی مسلمانان است ، این واقعه بیش از همه مایۀ شرمساری کشورهای اسلامی بخصوص بنگلادش که با بستن مرزهای خود بر روی پناهندگان مسلمان و کشور مالزی که قایقهای حامل پناهندگان باگلوله به سمت میانمار برگرداندن می باشد } ،
ولی با اشاره به چنین حوادثی و نتیجه گیری انقراض نسل یک ملت جز خیالپردازی نمی تواند چیز دیگری باشد . در عهد کهن که جای خود دارد در عصر حاضر هم با وجود اینهمه جنگ افزار پیشرفته و کشتار جمعی جای تردید بسیاری وجود دارد که بشود نسل مردمی با وسعت تقریبی دو ملیون کیلو مترمربع و با پراکندگی جغرافیای ایران ، چنان از بین برد که تا بیش از 2000 سال هیچ اثری از آنها باقی نماند ( ادعای اینکه آن مردم خیلی دانا و با فرهنگ بوده اند و ایرانیان کنونی وارث هوش و ذکاوت آن قوم منقرض شده هستند هم محلی از اعراب ندارد و نسل پیداشده بعد از 2000 سال که سهل است بعد از 100 سال هم دیگر هیچ پیوند ژنتیکی با قوم نابود شده ندارد ) .
هرچند جشن پوریم که نتیجه گیریهای نویسنده از آن گرفته شده مورد تایید اکثر یهودیان نیست و درکتاب مقدس هم آورده نشده با وجود این افراطیون یهودی سالانه این واقعه به عنوان تحقق وعده کتاب مقدس جشن می گیرند ،

حالا فرض ممکن را بر آن می گذاریم که واقعه پوریم حقبقت داشته ، اولا آنها باموافقت شاه اینکار را انجام داده اند پس نمی تواند قتل عام همه مردم باشد شاهِ بی ملت که دیگر وجود خارجی نمی تواند داشته باشد ، قطعا اکثریت کشته شده ها مخالفین شاه بوده اند ، میتوان گفت قتل عام مخالفین شامل تمام افراد خانواده و اقوام و اعوانشان می شده است یعنی ازبین بردن دودمان آنها یعنی به کبیر وصغیرشان رحم نکرده اند و در نتیجه محتمل است که دین رسمی دین یهود شده باشد ، ولی قتل عام تمام مردم افسانه ای بیش نیست ، دوما با شناخت نسبی که از جامعه کهن داریم و انطباق آن با وقایع جهان کنونی بعضی از اتفاقات قابل فهم است ، شاه زمانی چنین دستوری صادر می کند که خودش دینی را پذیرفته باشد ، اگر شاه دین جدیدی راپذیرفت طبیعی است که درباریان ، نجیب زادگان ، اعیان و سران ارتش هم آن را می پذیرند و عامه مردم هم به نحوی آنرا خواهند پذیرفت می ماند روحانیون دین فبلی که موقعیتشان به خطر می افتد آنها هم بیشترشان دین جدید خواهند پذیرفت و ممکن است بخشی از آنها و بخش کوچکتری از مردم مخالف باشند که آنهم بیشترشان مخالفتشان علنی نمی کنند پس در نتیجه به هیچوجه واقعه ای که دستور آن توسط پادشاه آن مملکت صادر شده به نسل کشی نمی انجامد ، نمونه تاریخی آن در کشور خودمان است ، تا قبل از دوران صفویان می گویند اکثریت مردم ایران پیرو مذهب تسنن بوده اند اما بعد از اینکه شاهان صفوی مذهب تشیع را مذهب رسمی کردند توسط اکثریت مردم پذیرفته شد ، طبعا مخالفتهایی صورت گرفته ولی در نهایت مسئله خاتمه پیدا کرده است ، منظور من حقانیت و یاعدم حقانیت یک دین و یا یک واقعه نیست بلکه پروسه شکل گیری و تکمیل تغییر باورهای مردم با فشار از بالا ست .

تا فرصتی دیگر ......

مرزوق پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:01 ق.ظ

عجیبه که این کامنت و اون پست رو ندیده بودم! اولش قصد داشتم جاهلیت این همشهریمون رو با جاهلیت اعراب قبل از اسلام مقایسه کنم منتها به دور از انصاف دیدم که همچین مقایسه ای داشته باشم آخه حداقل این دوستمون حق زندگی رو واسه دختر قائل شده بود در حالی که اعراب دوره جاهلیت همین حق رو واسه دختراشون قائل نبودند، پس شاید بهتر باشه جاهلیت ایشون و همفکران ایشون رو با جاهلیت گروه طالبان مقایسه کرد که حضور زن رو عامل فساد در اجتماع میدونن! بیشتر مشکلات اجتماعی امروز جامعه نتیجه اشتباهات مسئولین و عدم توجه به تغییرات جامعه و عدم اتخاد سیاست های فرهنگی متناسب با آن هستش، درحقیقت عدم درک مناسب از نیازهای جامعه ای که در حال تغییر بود، نه حضور زنان در اجتماع!
امیدوارم بعد از 6سال طرز تفکر ایشون تغییر کرده باشه. اونچه موجب تحیر من شده اینه که ایشون در اون زمان دانشجو بوده و همچین تفکری نسبت به زنان داشته(البته اگه شل خیسو همون چوک کنگ باشه)!!!

مرزوق پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ق.ظ

عجیبه که کامنت و اون پست رو ندیده بودم! اولش قصد داشتم جاهلیت این همشهریمون رو با جاهلیت اعراب قبل از اسلام مقایسه کنم منتها به دور از انصاف دیدم که همچین مقایسه ای داشته باشم آخه حداقل این دوستمون حق زندگی رو واسه دختر قائل شده بود در حالی که اعراب دوره جاهلیت همین حق روهم واسه دخترانشون قائل نبوده اند, پس شاید بهتر باشه جاهلیت ایشون و همفکران ایشون رو با جاهلیت گروه طالبان مقایسه کرد که حضور زن رو عامل فساد در اجتماع میدونن! بیشتر مشکلات اجتماعی امروز جامعه نتیجه اشتباهات مسئولین و عدم توجه به تغییرات و عدم اتخاذ سیاست های فرهنگی متناسب با این تغییراته , در حقیقت عدم درک مناسب از نیازهای جامعه ای که در حال تغییر بود نه حضور زنان در اجتماع!
امیدوارم بعد از 6سال این طرز تفکر ایشون تغییر کرده باشه, اونچه موجب تحیر من شده اینه که ایشون در اون زمان دانشجو بوده و همچین تفکری نسبت به زنان داشته(البته اگه شل خیسو همون چوک کنگ باشه)!!!

رضیه جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:58 ق.ظ

سلام فریده جان مشتاق دیدار.
خیرباشه پاتوکفش عربهای جاهلیت گذاشتی

سلام
رضیه.ق ؟! عربهای جاهلیت رو توی بخش نظرات یکی از بازدیدکنندگان نوشته بودن درسته ؟ پس من بی تقصیرم !!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد