زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

هفته اول تعطیلات عید:میناب

               هفته اول تعطیلات،((میناب)) عجب خوش گذشت ... 

 

 

 

 

 

دانش آموز متقلب امروز،شهروند .... فردا

     بعد از یک دهه و اندی معلمی و کلاس داری،هر وقت دانش آموزی تقلب کرده،بدجوری دیدم بهش عوض شده و دست خودم نیست.حس می کنم دزدی کرده،خیانت کرده و بدترین توهین را به من که با صداقت باهاشون رفتار کردم،روا داشته اند. 

     قیاس مع الفارق هستش،ولی به ذهنم رسید که قرآن حق داره بگه که اگه ما با اونهمه لطفی که خدا در حقمون میکنه،دزدی،خیانت کنیم و کفر بورزیم به آتش دوزخ مبتلا خواهیم شد. 

برای بامزه شدن مطلب ! بدنیست عکس آخرین شاهکار و تقلب دانش آموزام رو بذارم.خودم هم از این کشفم تعجب کردم.۲ دانش آموز ردیف جلوی کلاس نشسته بودند و روی تخته سیاه(سبز!) که حالا دیگه استفاده ای ازش نمیشه و وایت بُرد روی اون نصب شده،املای درس جدید رو بطور کامل ! نوشته بودند تا به موقع بهره برداری کنند !  

ما شهروند درجه چندیم ؟

از شنبه شب که زلزله ۵ ریشتری آمد،بندرکنگ وضعیتی اضطراری بخود گرفته است.قبل از آن خیلی ها(ازجمله خود من !) باوجود تکان های ۵/۴ ریشتری روال عادی زنندگی را می گذراندند(ولی خداییش این ۵ریشتریه عجب ابهتی داشت ! هیبتش ما رو گرفت !).  

در اکثر خانه ها گلدان،قاب عکس و شیشه شکسته شده بود. 

 

 

خرابی دیوارها،بادگیرها و یک مورد مناره مسجد نیز جدی شدن قضیه را گوشزد می کرد. 

خلاصه کمترکسی حاضر شد در اتاق و قسمت داخلی ساختمان بماند.آنهایی که حیاط  بزرگ و امن داشتند شب را در حیاط گذراندند و آنهایی که حیاط کوچک و ناامن داشتند به پارک ها،زمین های ورزشی،مدارس و یا فضای باز اطراف خانه شان پناه بردند.  

در این چهار شب و درمیان آنهمه ترس،اضطراب،ناامنی و شایعه،انسان از اینکه شهروند به حساب نیاید بسیار دلگیر می شود ....  

درست هفت ساعت بعد از آن شوک وارده به تمامی مردم بندرکنگ و بندرلنگه،اداره آموزش و پرورش و فرمانداری توقع داشتند که دانش آموزان و معلمان با همان نظم قبلی درکلاس حضور داشته باشند.استرس وارده به مدیر،کادر دفتری و معلمان تا چه میزان بوده وهست،خدا می داند.مگر امکان کنترل و محافظت از چند صد دانش آموز در یک مدرسه وجود دارد؟مگر لنگه ای و کنگی شهروند درجه چند به حساب می آیند که ستاد حوادث نخواهد به اندازه آن مردمی که مدارس شان با آمدن  برف و باران تعطیل می شوند،به جانشان بها دهد ؟ 

آیا فلسفه وجودی هلال احمر،مانور و هدایت مهمانان نوروزی است که در این ایام شاهد حضور مستقیم و یاغیر مستقیم آنان نبودیم؟آیا آمار آنان در راستای عضوگیری و آموزش نیروهای متخصص درحد چاپ بروشور باید باشد ؟ 

بانک ها و سایر ارگان های دولتی برای تبلیغات،تبریک اعیاد و اظهار وجود،پیامک های محبت آمیز بسیاری می فرستند.ایا امکان اختصاص هیچ بودجه ای به این امر وجود نداشت که هلال احمر با ارسال چند مسج،نکات اولیه و بسیار ابتدائی را به مردم آموزش دهد؟(ساده ترین آن این است که مردم شریف ! به شایعات اهمیت ندهید.زلزله قابل پیش بینی نیست)و یا نیروی انتظامی به مردمی که تابحال زلزله و حواث غیرمترقبه را تجربه ننموده اند،یادآور شود که در این ایام دزدان در کمین هستند و ...