زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

مقام اول تولیدمحتوا از آموزش و پرورش بندرلنگه

به نقل از روابط عمومی اداره کل آموزش وپرورش استان هرمزگان :در ادامه ی برگزاری مرحله استانی جشنواره فن آوری اطلاعات و ارتباطات وزارت آموزش و پرورش در بخش تولید محتوای درسی الکترونیک آثار دبیران، فریده قاسمی و مجبوبه مشهدی زاده بصورت تیمی از بندرلنگه مقام اول، الهه پیشدار از ناحیه یک مقام دوم و طاهره بیرمی نیا از شهرستان میناب مقام سوم را کسب نمودند. به گزارش روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش هرمزگان، دبیر استانی جشنواره با اعلام این خبر گفت: مسابقه ی تولید محتوای الکترونیک از بخش های هفت گانه ( تولید محتوا- روباتیک و سازه- ساخت بازی های رایانه ای- هنرهای دیجیتال- ایروکاپ- وبلاگ و وب سایت- برنامه نویسی) جشنواره فن آوری اطلاعات و ارتباطات می باشد. صادق عمرانی افزود: مسابقه تولید محتوای الکترونیک با شرکت 398 نفر از فرهنگیان و دانش آموزان استان برگزار گردید که پس از بررسی، آثار فوق جهت ارسال به دبیرخانه کشوری جشنواره انتخاب گردید.

منبع خبر:
http://217.218.26.244/IranEduThms/theme2/cntntpge.php?pgid=31&rcid=1028
مدیریت آموزش و پرورش شهرستان بندرلنگه

فریده قاسمی سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:52 ب.ظ

نظرات 33 + ارسال نظر

امینه سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:21 ب.ظ http://aminezh.persianblog.ir

سلام خوبید؟تبریک میگم.واقعا خوشحال شدم....واقعا کار شما جای تعریف داره همونطور که به ما درس میدادید واقعا عالی بود.100%این کار عالی بوده .به شما و همکارتون تبریک میگم

سلام،متشکرم امینه جان...مثل همیشه لطف داری.

فریده قاسمی جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:23 ق.ظ http://dokhtekong.blogsky.com/

در پاسخ به نظر خانم"تنها":
سلام... چرا آن سول برایتان پیش آمد ؟ ممنون میشم اگر خودتان را معرفی بفرمایید.

Marzoogh شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:30 ق.ظ

تبریک میگم، موفق باشید

متشکرم،پاینده باشید.

فاطمه قاسمی پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ب.ظ http://banafsh22.mihanblog.com

آفرین عمه ی خوبم عالیییییییییه تبریک میگم وافعا حقتون بوووووووود

سلام
زنده باشی عمه جان.از تو و خونواده خوبت که همیشه منو دلگرم کردین ممنونم مخصوصا مامان خوب و دوست داشتنیت.

فریدون شنبه 2 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:59 ب.ظ

با سلام
اینکه باعث خوشحالیت می شود ، اسم دخترهایی که فاطمه است بجا و حق طبیعی شما است ، اما اینکه بگویید " اما وقتی شکستن این نام و تبدیل شدنش به نام های نازیبای ..... " . توهینی غیر قابل قبول به خانواده هایی است که نامهای ذکر شده و قطعا از روی احترام به اسم فاطمه روی فرزندانشان گذاشته اند . اگر در کلاس شما و یا حتی در مدرسه شما دخترانی با نامهای به نوشته شما نازیبا و جود داشته باشند چگونه میشود شرمگین شدن آنها را جبران کرد ؟
نکته مهمتر این است که هنوز در نوشته های ما و قطعا در زندگی روزمره ما آرزوها جای واقعیت می گیرند ، به احتمال قوی کتاب فاطمه فاطمه است نوشته دکتر علی شریعتی مطالعه کرده اید ، توصیه میکنم یکبار دیگر بخوانید .
فاطمه اگر فاطمه شد ، نه به خاطر این بود که اسمش فاطمه بود و نه به خاطر این که دختر پیغمبر اسلام بود و نه به خاطر اینکه همسر حضرت علی بود ، با همه اینها فاطمه با ویژگیهای منحصر به فردش در باورهای مسلمانان فاطمه است و به همین خاطر است که مسلمانان فارغ از چند دستگیها اورا بانوی اول اسلام می دانند . بهتر این بود به همه دختران و زنانی که اسمشان فاطمه و یا اسم دیگری دارند توصیه می نمودید فارغ از اسم ، بانوی اول اسلام را درک کنند و خصلتهای نیک او را سرمشق زندگی خود قراردهند .
تا فرصتی دیگر ....

باسلام
البته توصیه به آنان جهت درک شخصیت والای آن بزرگ بانو بحث دیگر و وسیع تری است که این پست می تواند زیرمجموعه آن باشد...متاسفانه افتخار کاذب به یدک کشیدن نامی تک و به عبارتی غیرتکراری و مد روز که اخیرا با نامگذاری شخصیت های سریال های ترکی برفرزندان مواجه شده ایم،جایی برای شرمساری نمی گذارد که اگر غیر این باشد به محض غلبه این حس با مراجعه به ثبت احوال و طی روال قانونی تغییر نام میسر است خصوصا تغییر نامی بی محتوا به اسامی بی بدیل اسلامی.از عنایت شما به نوشته های این وبلاگ متشکرم.

فریدون شنبه 2 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:28 ب.ظ

با سلام
هرچند احراز مقام اولی توسط دبیران خوب و زحمتکش شهرستان مایه مباهات می باشد ، اما حضور دبیر بومی و نقش بی بدیل آن در استفاده از دنیای مجازی و ارتقاء خرد جمعی باعث خوشحالی مضاعف ما می باشد . امیدوارم علی رغم کاستیهای موجود در نظام آموزشی این حرکت گامی موءثر در بالا بردن روحیه معلمین زحمتکش ما باشد .
تا فرصتی دیگر ...

باسلام و به امید ایجاد انگیزه در معلمان و دانش آموزان شهرستان در بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در امر آموزش و یادگیری هرچه بهتر...

حنان یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ق.ظ

سلام فریده جان بهتون تبریک میگم و شما باعث افتخار مردم کنگ هستید

سلام حنان خانوم.راستی حنان-ج ؟ اولین حنانی که به ذهنم رسید با فامیل ج....
بهر حال یکدنیا ممنونم شما محبت دارین خواهرم...

فریدون چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:57 ق.ظ

با سلامی مجدد
ممنون از روشنگریتان در مورد مطلب قبل نکاتی چند قابل تامل است :
1_ ابرام شما بر کلمه اسم اسلامی ( اسم عربی ) و بی توجهی سوال بر انگیز شما در مورد اسم ایرانی می تواند از یکطرف نقش فعال اجتماعی شما را آسیب پذیر کند و از طرف دیگر حق پدر ومادر در انتخاب اسم فرزند به چالش بکشاند .
2_ اشاره درست شما به غیر متعارف بودن نامگذاری فرزند با استفاده از نام سریالهای تلویزیونی مانع نمی شود که ما با تحقیر اسم از فرزندان انتقام بگیریم ، وظیفه ما و بخصوص شما تلاشگر اجتماعی ریشه یابی علل چنین نگرشی در فرهنگ جامعه است به بیان دیگر پسرفت فرهنگی ( کمی و نه کیفی ) .
3_ هیچ نامی بی محتوا نیست ، اسم مختص فرهنگ یک جامعه است ، شهرما از این نظر آسیب جدی دیده و آیتم 2 به خاطر همین آسیب پذیری و رانده شدن از یکجا و ماندن از جای دیگر است .

تا فرصتی دیگر

جهت اطلاع : می دانم اشتباه تایپی است ، " غیرتکرای " فکر می کنم غیرتگرای منظورتان باشد .

علیک السلام
اسلام(کتاب قرآن) به زبان عربی انسان ها را رهنمون ساخته است و مامسلمانان پیرو اسلامیم و نه دنباله رو فرهنگ عرب که اگر جز این بود اسلام خیلی از فرهنگ های اعراب را ریشه کن نمی ساخت و... و من ابتدا انسان مسلمانم و بعد یک ایرانی.باتوجه به برداشت تان توجیه تان بجاست.
باعرض تشکر بخاطر تذکرتان،مورد"غیرتکراری"است که ان شاء الله اصلاح می شود.

رضوانی پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:17 ق.ظ

درود بر شما سرور عالیقدر و پر تلاش
تلاشتان زیبا و پر رهرو
مدتی است که وب گردی محدودی داشتم امروز با وضع نامناسب اینترنت تونستم بعضی سایتها و بخصوص وبلاگتان را مروری داشته باشم
خیلی خوشحال و مسرور شدم
برکت و نشاط همراهتان تا شاگردانی پرتلاش تاثیرگذار با حفظ فرهنگ خود بر توسعه شخصیتی خود همت گمارند پرورش نمایید
زنده سربلند باشید

سلام علیکم
با عرض خداقوت بخاطر زحمات تان،سلامت باشید برادر بزرگوار.

معلم طبل جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:36 ق.ظ http://moallemetabl.blogfa.com

.........معلم طبل معلم............معلم طبل معلم
......معلم طبل معلم طبل.......معلم طبل معلم طبل
...معلم....................معلم طبل...................طبل
.معلم.......................................................طبل
معلم.......❤آپـــــــم❤...............❤آپـــــــم❤.....طبل
معلم.........................................................طبل
معلم........................................................طبل
..معلم.....................................................طبل
....معلم................................................طبل
......معلم..........آپــــــــــــــ❤ـــــــــــم........طبل
........معلم.......................................طبل
...........معلم.................................طبل
..............معلم...........................طبل
..................معلم....................طبل
......................معلم.............طبل
..........................معلم......طبل
................................معلم

***فاطمه*** جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:09 ق.ظ

سلام.خوبید؟
من از بندرکنگ هستم وامروز برای اولین بار وبلاگتون رو دیدم بهتون تبریک میگم راستش خیلی خوشم اومد وخوشحال شدم این افتخارو داشتم که بتونم وبلاگتون رو ببینم تصمیم گرفتم همیشه بیام واز وبلاگتون استفاده کنم.
و باید بگم من به عنوان یک خانم از کنگ به شما افتخار میکنم.
به امید دیدار.

سلام بر فاطمه خانوم
منم خوشحالم که وبلاگم بازدیدکننده بی ریایی مثل شما دارد...پاینده باشید.

صنم جووووون! شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:04 ب.ظ

سلام خانووووم قاسمی.خوبین؟
وبلاگتون خیلی قشنگنه و باید بگم خیلی خوب وآموزنده.تبریک میگم.براتون اآرزوی موفقیت میکنم.
میخام یک واقعیت رو بگم راستش شماچندسال پیش معلم من بودین باید بگم شما تکین از همه لحاظ...
بازم میخام بیام از مطالبتون بهره ببرم.
به امید دیدار مجدد...

سلام بر شما...ممنونم....
صنم ؟! کاش خصوصی معرفی میکردین تا از محبت تون خوشحال شم.
هرچی نوشتی از محبت و خوبی خودته و گرنه ما انجام وظیفه کردیم و می کنیم تا زنده هستیم...

حنان یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:50 ق.ظ

فریده جان من حنان. ج نیستم .من اون حنان همسایتون نیستم ,کارشناسی بازرگانی دارم .هنوز نشناختی گلم؟

سلام
اوووووه اگه بدونین تو اینجور تشخیصا چقدر عقبم !!! حقیقتش شرمنده جز اون حنان حنان دیگه ای بذهنم نمیرسه ! خصوصا الان که ذهن خسته ای دارم بخاطر تصحیح برگه ها و تکمیل لیست و .... خوشحال میشم حتی اگه خصوصی اسم تون رو بگین...بازم ممنون.

صنم جووووون! دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:39 ب.ظ

سلام خانم قاسمی.خوبین؟
راستش من حروف اول اسمم همینه ولی اسم واقعیم صنم نیست.اما چون از وبلاگ و اینترنت اینجور چیزا زیادسردرنمیارم نمیدونستم چه جوری بهتون خصوصی بگم و خودمو معرفی کنم...
وازاونجایی که این جا یک دنیای مجازیه ترجیح دادم واسه خودم اسم صنم رو انتخاب کنم ...
حالا انشالله اگه خداتوفیقی بده واین افتخار نصیبم بشه میام پیشتون چون دوست دارم شمارو از نزدیک ببینمتون....
به امید دیدار...

سلام...خصوصی یعنی اینکه در بخش نظرات شما اسم تون بگین و من تایید نکنم.درست مثل حنان جان که اسم حقیقی شون توی بخش نظرات گفتن و من تاییدش نکردم و مهمتر اینکه از فهمیدنش خوشحال شدم .
دیدار رسول الله نصیب تون بشه ان شاء الله...

صنم جووووون! دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:38 ب.ظ

تقدیم به معلم فرهیخته کنگ خانوم قاسمی:
سلام ای معلم بزرگوار که رهنمای زندگانی منی...
رفیق دوره ی عزیز کودکی وچراغ دوره جوانی منی...
توباکلام گرم ومهربان خود به من شجاعت و امید می دهی...
مراهراس ازغم سیاه نیست تومزده های شادی سپید میدهی..
سلام ای که دراتاق تنگ درس دل مراچوآسمان گشوده ای...
به پرتوسواد دیده ی مرابه رازهای این جهان گشوده ای...
خداوپدرومادرو توهمه. چهارتارزندگانی منید ...
به راستی که هرچه دارم ازشماست شما امید جاودانی منید..

لازم به ذکره که بگم این مطلب سروده خودم نیست.

قربون صداقتت که نوشتی سروده خودت نیست ... واقعا من خیلی کوچیک تر از این حرفام و دل شما دریایی است از مهر و محبت که ان شاء الله این مهر و محبتت نصیب آدمای لایق و قدردان بشه.بازم مرسی عزیزم.

***فاطمه*** سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:28 ب.ظ

سلام.خوبین؟خوشین؟
خسته نباشین وخدا قوت... به خصوص الان که فصل فصل امتحانهاست...
تادیداری دیگر...

سلام بر فاطمه خانوم...زنده باشین.
راستی عجب ایمیل آی دی پسرونه ای !!!!!

فریده قاسمی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:19 ب.ظ http://dokhtekong.blogsky.com/

سلام بر حنان خانوم
مرسی از معرفی تون.خیلی خوشحال شدم...یه تبریک به شما بدهکارم بابت عقد یا عروسی تون که فکر کنم اولی درست باشه که البته مهم پیوند دلهاست ضمن جاری شدن سنت پیامبر(ص).خوشبختی تو و خواهرای خوبت رو از درگاه حق خواهان و خواستارم.

Miss Elham سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ http://www.kahkeshanarezoo.blogfa.com

سلام.. اینگار که همشهری هستیم خانوم معلم!
بهم سر بزنی خوشحال میشم

حنان شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:56 ق.ظ

سلام عزیزم؛ بابت تبریکتون ممنون راستش عروسیم بود انشاال... یه روز با خانواده تشریف بیارید منزل .عزیزدلم انشاال... شما هم لباس سفید بخت رو تنتون کنید واز خداوند براتون تو تمام مراحل زندگی سعادت وسربلندی و عاقبت به خیری رو از خداوند منان خواستارم.

سلام...منو ببخشین.خب زیاد هم اشتباه نکردم ! یعنی شما رو با خواهرتون اشتباه گرفتم...خدا هرچی به صلاح و خیر هر کسی هست نصیبش کنه...همچنین عزیران شما....ان شاء الله فرصت باشه خدمت می رسیم...مجددا مبارکه.

shiva چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:07 ب.ظ http://jujukochoolo.blogfa.com

salam moaleme khobam tabrik migam ham babate in ke behtarin moaleme zane englisi hastid va ham inke mosabe aval shodid.

سلام شیوا جان یکدنیا ممنونم...

فریدون پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:12 ق.ظ

خشت اول گر(چون) نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج

درود برشما

چه در زندگی روزمره و چه در مجادله و مباحثه به خاطر پاره ای موضعگیریها ممکن است مجبور شویم به توجیه عملکرد خود بپردازیم و خیلی وقتها گریزی از آن نیست . چرا ؟ مولوی طنز آمیز می گوید :
بر قفای تو زدم آمد طراق - یک سوالی هست اینجا در وفاق -- کین صدا از دست من بودست یا - از قفاگاه تو ای فخر کیا؟ -- گفت از درد این فراغت نیستم - که در این فکر و تفکر بیستم -- تو که بی دردی همی اندیش این - دردمندان را نباشد کیش این
این همان فاصله بین ارزش و روش در باور ماست ، اگر فرصتی پیش آمد مفصل خواهم نوشت .
در پاسخ به سوال: اگر در کلاس شما و یا حتی در مدرسه شما دخترانی با نامهای به نوشته شما نازیبا و جود داشته باشد ، چگونه می شود شرمگین شدن آنها جبران کرد ؟
نوشته ای " اخیرا با نامگذاری شخصیت های سریال های ترکی برفرزندان مواجه شده ایم،جایی برای شرمساری نمی گذارد " شرمساری برای چه کسانی ؟ باز هم این قربانیان هستند که باید تاوان پس یدهند .
و یا نوشته ای " اسلام(کتاب قرآن) به زبان عربی انسان ها را رهنمون ساخته است و مامسلمانان پیرو اسلامیم و نه دنباله رو فرهنگ عرب که اگر جز این بود اسلام خیلی از فرهنگ های اعراب را ریشه کن نمی ساخت و... و من ابتدا انسان مسلمانم و بعد یک ایرانی .
تردید دارم در شرایط دیگری همین قضاوت راداشته باشی و اما :
1_ اسمهایی که ما آنرا اسلامی میدانیم به طریق اولی عربی است یا اسلامی ؟
2_ فرهنگی که ما آنرا اسلامی میدانیم در اصل ریشه اش در کدام فرهنگ نهفته است ؟
3_ اصلاح ساختار یک فرهنگ به معنی ریشه کن کردن یک فرهنگ است ؟
4_ اگر فرزندی به جای باورهای خانواده باور دیگری اختیارکرد بطریق اولا فرزند آن خانواده است و یا وابسته به باور ؟
در فرصتی دیگر سعی خواهم کرد مفصلتر بنویسم

پس تا فرصتی دیگر ......

فریدون جمعه 22 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ق.ظ

غره مشو که مرکب مردان مرد را - در روزهای بادیه ، پی ها بریده اند
نومید هم مباش که رندان جرعه نوش - گاهی به یک خروش به منزل رسیده اند

با درود

چند پًست قبل به مسائلی پرداختید که ناهنجاری فرهنگی را نشانه گرفته بود وقول دادی که در فرصتی دیگر به تشریح بیششتر نظراتت به پردازی ، قطعا گرفتاریهای روز مره و تلاشی
مسئولانه برای پیشبرد امور درسی دانش آموزان و پیوندهای آن " شرکت در جشنواره فن آوری اطلاعات وزازت آموزش و پرورش در بخش تولید محتوای درسی الکترونیک" مانع از
آن گردیده تا گفته ات عملی سازی .
از آنجاییکه در دو پست قبل باز هم مسائل فرهنگی مطرح شده بود همراه با بَست نظراتت مرا بر آن داشت تا پیرامون نگرش خودم توضیحات بیشتری بدهم .
در مشرق زمین و کشورهای درحال رشد ( اصطلاحا جهان سوم) فرهنگ و اصلاح ساختار آن ، پیوندی تنگاتنگ با دو عامل عقل و آرمانگرایی (ایدئولوژی) دارد ، آنچه در این
کشورها می گذرد بیش از هز چیز غلبه آرمان بر خِرد است ، چرا چنین است ؟ شاید به این خاطر که معرفت نتیجه خردورزی و کنکاش بوده ، و ایمان حاصل احساس و اعتماد.
خرد در حیطه خود متکی به تحقیق علمی است هرچند در این راه سختیها باشد ، و باور سوار بر مرکب احساس عقل را در دنبال خود می خواهد و هر آنجا که با او همراهی نکند انک
دیوانگی و ناتوانی بر او می زند .
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد - عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عقل می خواست کز این شعله چراغ افروزد - برق غیرت به درخشید و جهان بر هم زد
آگاهی بدون باور بازهم آگاهی است و می تواند بدون باور راه از چاه تشخیص دهد ، در حالیکه نبود آگاهی ولو در جاییکه باور بر اسب مراد سوار است دیگر علم و دانشی در کار نیست
تعقل و عمل علی رغم نزدیکیهای فراوان بازهم نسبت به هم دردسر ساز خواهند شد ، سئوال اساسی این است در جاییکه خرد با محاسبات خود کندی حرکت خواستار است و عملگرا
شتاب را طلب میکند چه باید کرد ؟ آنکه درک میکند توانش محدود و آنکه توان دارد دانشش قاصر ، سعدی نیک می گوید :
جز به خردمند مفرما عمل - گرچه عمل کار خردمند نیست .
ادامه این بحث به فرصت دیگر می گذارم پس
تا فرصتی دیگر .....

ساحل دور جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ق.ظ http://www.saheledoor.blogfa.com

قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا، وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، امّا، امّا
گِرد بام و درِ من
بی‌ثمر می گردی.

انتظار خبری نیست مرا

***فاطمه*** جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:10 ب.ظ http://11111@yahoo.com

سلام.خوبید خانوم قاسمی؟

سلام فاطمه جان...همونطور که شما و خواهر گلت گفتین نظرات رو تایید نکردم و ازتون ممنونم.

فریدون شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:53 ب.ظ

با درود بی پایان

انسان برای رسیدن به امیالش نه تنها ویژگی حیوانی دارد بلکه مجهز به سلاحی به نام عقل است که برای رسیدن به خواسته هایش ابزار سازی و برنامه ریزی می کند آنچه که انسان با فکرش برای تولید ، آسایش و امیال ( رفاه ، امنیت ، عشق و... ) فراهم می کند تمدّن و آنجه باعث کنترل انسان در ارتباط با لذات حیوانی می شود فرهنگ نامیده شد .
مسیری که انسان برای رسیدن به تمدّن طی نموده دشوار و زمانبر بوده است ، از بدو پیدایش انسان که در اقتصاد سیاسی به آن دوره کمون اولیه ( جوامع ابتدایی ) می گویند ، ویژگی
خاص آن تلاش فردی و یا جمعی (قبیله ای) برای بدست آوردن حد اقل نیاز برای حیات بوده است . از (استثمار = بهره کشی) و آزمندی انسان خبری نبوده ، در این دوره به جای ستیز بین انسانها جدال انسان با طبیعت برای بقا بوده است . با همه اینها انسان رفته رفته وارد نزاع فردی سر مالکیت شکار و رفته رفته نزاع قبیله ای برای تصاحب چراگاه و سپس زمی کشاورزی گردید ، جدالی که با شکست یکی از طرفها و غلبه دیگری منجر به اسارت قبیله مغلوب می گردید و این سر آغاز بهره کشی انسانها از همدیگر و سرآغاز دوران برده داری به حساب می آید . برده داران برده ها را از تمام نعمات مادی محروم می ساختند و با به کار گرفتن اجباری آنها (کار بسیار زیاد و درامد بسیار ناچیز) نه تنها مانع تحقق آرزوهای بخش عظیمی از انسانها می شدند بلکه روز به روز بر وسعت دارائیهای خود می افزودند ، این رنج بیرحمانه باعث شد تا برده ها برای رهایی خود تلاش کنند ، اسپارتاکوس اولین برده ای بود که با وعده آزادی برای برده داران آنها را گرد خود جمع کرد ، هرچند تلاش آنها به شکست انجامید و لی با قیام اسپارتاکوس بدنه نظام برده داری ترک خورد .
از یکطرف قیام و فرار برده ها روز به روز شرایط کنترل آنها برای برده داران سختتر می کرد و از طرف دیگر تصاحب هرچه بیشتر زمین توسط برده داران زمینه تغییر نوع بهره کشی از برده ها گردید ، لذا شکل برده و برده دار به مالک و رعیت تبدیل شد . سالهای زیادی سپری شد تا در نهایت اقتصاد سیاسی حاکم بر جامعه بشری فئودالی گردید .
ایجاد جکومت و گسترش مذاهب در بین انسانها که از اواسط دوره برده داری شروع شده بود از شکل برده - برده دار بصورت دولت (باقدرت قانون)- روحانی ( با تدوین آئین) - ارباب
(صاحب زمین) و رعیت (اکثریت مردم تهیدست ) تغییر پیدا کرد .
سخن به درازا کشید پس

تافرصتی دیگر ....