زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

اولین روز سال تحصیلی۸۷-۸۶

           حال و هوای روزهای پایانی تابستان،درست مانند دوران تحصیلم دلم را می لرزاند.شبانگاهان،هوا هم مثل دل های بچه محصل ها مردد است،گاهی خنک و خشک و گاهی گرم و نمناک.امروز دوم مهرماه شادوپرانرژی با دنیایی از هیجان و شوق وارد مدرسه شدم.مدرسه و دیوارهای پرنقش و آذین بسته اش خوشحال و مفتخر بودندو یاد آن میزبانی که افتخار پذیرایی از عزیزترین عزیزش راداردو بهترین پیراهنش را برتن کرده، برایم تداعی نمود. 

             سوّم یک:همیشه چشمان معصوم و پرفروغ دانش آموزان مرا به داشتن یک روز پرکارو تلاش دعوت می کرد. و امروز درمیان نگاه های جدید و احساسات غریب نیز می توانستم آن تلالو معصومانه را بیابم.درلیست حضورو غیاب متوجه عدم حضور فردی شدم که می توانست با نگاه غریبانه اش،تداوم نگاه چشمان صمیمی را نوید دهد،وقتی از صحبت های همکلاسی هایش فهمیدم دانش آموز قوی و درسخوانی بوده بیشتر کنجکاو شدم......متاسفم برای خودم،همشهریانم و شهرم که هنوز باید شاهد تحمیل نظرات پدران و برادران بر سرنوشت دختران نوجوان بی پناه هستیم.اجبار به ترک تحصیل؛گزینه ای که ابتدای هرسال تحصیلی قلب معلمان را جریحه دار می کند.

           دوّم چهار:انسان بسیار دقیقی نیستم ولی خیلی زود متوجه چشمان دانش آموزی شدم که ورم داشت و قرمز بود.پرسش سریع و صریح «چی شده؟» مرا اینگونه جواب داد:« خانوم! دو روز قبل از باز شدن مدرسه،زنی سیه چهره و نقاب(بطوله یا برقع) به صورت که ادعا می کرد اهل جزیره(قشم) است به خانه مان آمد و گفت: می تواند چشمان اهالی خانواده را تمیز کند.چشم مادرم را با انگشتر طلا و چشم مرا با زبان خود ! تمیز نمود و فردای آنروز چشم من عفونت کرد و متورم شد.چشم پزشک که رفتم فورا قضیه را فهمید و گفت:این زن به روستای بندرمعلم نیز رفته و بسیاری از اهالی آنجا با چشمان آلوده به مطب او مراجعه کرده اند......چقدر دلم گرفت و بیشتر از آن نگران ساده دلی و اعتماد همشهریان و هم استانیانم به این شیادان شدم.شاگردم می گفت بازاء تمیز کردن ! هرچشم ۱۰۰۰ تومان پول می گرفته.

روز جوان و توجه دولت و خانواده

روز جوان بر تمامی جوانان مبارک باد.

گاهی مناسبت ها،نیازها و توجهات اساسی را یادآور می شوند.روزجوان مرابیاد قانونی انداخت که مجلس آنرا تصویب نموده و دولت آنرا به اجراء نگذاشته است(قانون تسهیل ازدواج جوانان).یادم می آید استاد درس (بودجه ریزی دولتی) چنین می گفت که :(درکشورماایران بهترین مصوبه ها و قوانین تصویب می شوند ولی کمترشاهد اجرا یا اجرای مناسب آن قوانین هستیم)....سازمان ملی جوانان و سایر ارگان های دولتی و غیردولتی که فلسفه وجودی آنان دغدغه های جوانان است با درخواست از دولت برای اجراء این قانون می توانند حل نسبی بسیاری از مشکلات جامعه جوان ما ایرانیان را بارمغان آورند. ماههای اخیر مجبوربه شنیدن واژه (ازدواج موقت) بودیم.درمانی(به زعم مسولین وقت:خصوصا صحبت هایی که جناب محمدی وزیر محترم کشورداشتند) که شاید در کوتاه مدت ضرری نداشته باشد ولی زیان های جبران ناپذیری در بلند مدت می آفریند.زن و گاها فرزندان بی پدر، قربانی این رابطه هستند.

خانواده ها نیز می توانند نقش موثری در تسهیل ازدواج جوانان داشته باشند.کاهش سطح توقعات مادی، می تواند یکی از مولفه ها باشد.فرهنگ و سنت ازدواج در بندرکنگ، طی سالیان متمادی پیشتاز آسان گیری شرایط ازدواج جوانان بوده است.بگونه ایکه داماد، سالیان سال اجازه بیتوته در منزل خانواده همسرخود دارد(تا وقتیکه اقدام به ساخت خانه برای خانواده خود نماید) البته آسیب شناسی این سنت نیز قابل تامل است.

گلایه از نشریات محلی

 مطالب و عکس های مندرج در هر وبلاگ(چنانچه حاصل کتابت و جزء آثار نویسنده وبلاگ باشد) متعلق به صاحب وبلاگ است و حقوق معنوی آن برای بلاگر محفوظ می باشد.هرچند با توجه به قوانین حاکم بر نشر مطبوعات و محصولات فرهنگی، سخن گفتن از حق کپی رایت،آب در هاون کوبیدنی بیش نیست...نشر مطالب و درج عکس های اختصاصی وبلاگ در نشریات محلی بدون هماهنگی ساده و حتی شفاهی،اهانتی است به بلاگرها که می تواند این  پیام را به همراه داشته باشد: ((وبلاگ و نویسنده آن در دنیای حقیقی هیچ رسمیتی ندارد)) اهانتی که از طریق ماده ۲۳ قانون مطبوعات نیز نمی شود پی گیری کرد !

درپی انتشار پست پوشش سنتی بندرکنگ در این وبلاگ و درج عکس اختصاصی وبلاگ (جالب اینجاست که عکس خانوادگی بود !!!!) روزنامه دریا بدون رعایت حرمت و حریم ،عکس مذکور را در شماره ۵۱۴ (مرداد ماه ۸۶) درکنار مطلبی باعنوان (ترویج لباس بومی......) بدون ذکر نام منبع به چاپ رسانده است.از آنجائیکه در آرشیو وبلاگ وزین سیاورشن سال قبل اعتراض مشابه ای از ایشان در پست رابطه نامشروع خوانده بودم یادآوری آن پست را لازم دیدم تا مشخص شود از سال ۸۴ .....(حالا هرچه قبل از آن !!!).... جالب تر اینکه این اتفاق در روز خبرنگار بوقوع پیوسته ! 

با توجه به ماده ۴ قانون مطبوعات  تبصره ۳- مطالب اختصاصى نشریات اگر به نام پدید آورنده اثر (به نام اصلى یا مستعار) منتشر شود به نام او و در غیر این صورت به نام نشریه، مشمول قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنّفان و هنرمندان مى‏باشد.) الحاقى 1379/1/3..... و اگر چنین است خوشا بحال دست اندرکاران مطبوعات... شاید اگر صنف(یا تشکلی) به همت پیشکسوتان عرصه وبلاگ نویسی هرمزگان تشکیل می شد و ما بلاگرها عضو آن تشکل بودیم،گام اول در رسمیت بخشیدن به فعالیت وبلاگ نویسی را خودمان تعمیق می نمودیم راستی از انجمن وبلاگ نویسان هرمزگانی و پیشنهاد خوب آقای سید جلال چه خبر؟؟؟؟ 

 بنا به اطلاع خالو غلوم سایت هرمزگانی دات نت نیز در مطلبی از اقدام مشابه روزنامه دریا در مطلب اقدام غیرحرفه ای روزنامه ی دریا گلایه داشته است.